به قلم نوراحمد کریمی
عظیمی، آشنای دوستداشتنی
عبدالرشید عظیمی را از سال 1382 خورشیدی می شناسم و دو سه سالی در چوکات هری فیلم با او کار کردم و ماحصل کار مشترک، اجرای یک تیاتر در حضور سید محمد خیر خواه والی وقت هرات، فیلم داستانی و تلویزیونی زنگ مکتب و فلم بلند گلچهره بود که کار نویسنده گی آن دست به دست گذشت و از فریدون فکوری به من و از من سر انجام به وسیمه بادغیسی رسید.
عبدالرشید عظیمی از هنگامی که در گروه سمعی بصری غند نظم جهادی به اجرای سرود و پارچه اهنگ های حماسی و اجراء نمایشنامه های تلویزیونی می پرداخت، از جمله پرکارترین ها در زمینه فلم، نمایش و موسیقی بود و تا به اکنون که به گونه تخصص در حوزه تولید فیلم و سریال کار می کند، همین خصوصیت را داراست.
سرنوشت امیدوار کننده
بزرگترین دستاورد عظیمی و سایر هنرمندان هری فیلم در سال 1382 تولید فیلم « سرنوشت » به کارگردانی مرحوم فرحت هروی و تلاش های مضاعف عظیمی در مقام معاون کارگردانی و فیلمبرداری بود.
داستان فیلم سرنوشت از زندگی جوانی آغاز می شود که بر اثر حادثه ترافیکی، بینایی اش را از دست می دهد و مدتی را با رنج تاقت فرسای نابینایی به سر می برد. تا آنکه چشمان وی در یک عملیات جراحی که رسیدن به آن هم اتفاقات جالب فیلم را به دنبال دارد، بینایی اش را دوباره باز می یابد.
فیلم سرنوشت اگرچه از نگاه تخنیکی، سناریو و قاب بندی ها اشتباهاتی داشت، اما بازی خوب هنرمندان از جمله شکیب مصدق و فهیم هاشمی در این فیلم، غیر قابل انکار است.
از سه نقطه تا گلچهره
علاقمندی بیش از حد عظیمی به کار فیلمبرداری، شاید مهمترین نقطه قوت کار های هنری او طی سالیان آغازین دهه هشتاد خورشیدی بود و این مورد حتی مورد توجه سینماگران کابل نیز واقع شد و درست به خاطر دارم که در اواسط دهه هشتاد خورشیدی از وی برای فیلمبرداری فیلم
« عشق خاموش » به کارگردانی رسول ایمان و فیلم های « انجام » و « آه مادر » به کارگردانی بصیر مجاهد به کابل دعوت به عمل آمد و عظیمی به مرکز کشور رفت.
بلی! عظیمی کار فیلم سازی را با دوربین های آنالوک آغاز کرد. دلیلش هم این بود که تا سال 1383 دوربین های دیجیتالی در اختیار هنرمندان و حتی آمریت تلویزیون ملی و محلی هرات قرار نداشت. فیلم « سه نقطه » خانم سادات نخستین فیلمی بود که در ماه سرطان و اسد سال 1383 با دوربین دیجیتالی آنهم توسط فیلمبرداران موسسه افغان فیلم کابل که به هرات آمده بودند، به ثبت رسید و عظیمی در این فیلم ، در مقام معاون کارگردان حضور داشت.
در همین هنگام تلاش هایی نیز برای تولید فیلم هنری « گلچهره » در موسسه هری فیلم در جریان بود که با دوربین های آنالوک صورت می گرفت. کیفیت نامناسب کامره های آنالوک و نداشتن استندرد های لازم پخش در شبکه های تلویزیونی ملی و بین المللی، دست اندرکاران موسسه هری فیلم را متوجه به تهیه امکانات پیشرفته تر از جمله خرید دوربین های دیجیتالی نمود. بدین ترتیب اولین دوربین دیجیتالی ( دی وی کم 6 ) از سوی موسسه هری فیلم در اواسط سال 1383 خریداری و در خدمت سینماگران جوان قرار گرفت و کار تولید فیلم « گلچهره » با فیلمبرداری توسط این دوربین، بار دیگر از سر گرفته شد.
« گلچهره » فیلم یک ساعته ای بود که به موضوع بغرنج ازدواج اجباری دختران خورد سال می پرداخت.
این فیلم در اولین جشنواره فیلم کابل، جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود نمود و عبدالرشید عظیمی بخاطر ساخت آن، مورد تقدیر داوران جشنواره قرار گرفت.
هری فیلمی ها:
هری فیلم که در سال ۱۳۸۲ با جواز رسمی وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور آغاز به فعالیت نموده بود، در سال های نخست دهه هشتاد خورشیدی، مهمترین مرکز فرهنگی-هنری بویژه در زمینه فیلمسازی محسوب می گردید. عبدالرشید عظیمی، سید عبدلوحید قتالی، فهیم هاشمی، فریدون فکوری، شکیب مصدق، نگارنده و چندین و چند تن دیگر، چهره های شاخص این موسسه بودند که بعد از فیلم « گلچهره »، فیلم « مسافران فردا » را رقم زدند.
از سال 1384 به بعد بسیاری از این چهره ها در مسیر فرهنگ و هنر، راه مخصوص به خود را در پیش گرفتند. قتالی به سمت و سوی سیاست کشیده شد، هاشمی موسسه فیلم سازی « فردا فیلم» را تاسیس که بعد از ساخت فیلم بلند « هیس » و چند فیلم کوتاه مستند و داستانی دیگر، راه مهاجرت به استرالیا را برگزید. فکوری مدیر افغان فیلم هرات شد و از آن سمت به مدیریت تیاتر هرات رسید، مصدق گروه موسیقی پاپ تشکیل داد و در حال حاضر کار موسیقی را در اروپا دنبال می کند، نگارنده مطبوعاتی شد و مجله دوربین را تاسیس کرد. درواقع این عبدالرشید عظیمی بود که با مدوامت در عرصه هنر هفتم و تاسیس موسسه فیلم سازی آشنای هنر، در کنار تولید چندین فیلم کوتاه و بلند مستند و داستانی از جمله: هرات 120، عکس یادگاری و نسل سوخته، به تولید سریال های بلند تلویزیونی روی آورد و از اوسط سال 1393 خورشیدی تا به اکنون بیشتر در حوزه سریال سازی ظاهر شده است که می باید به کار های انجام شده او احترام گذاشت.
مشق های اولیه برای تولید سریال :
شیوع رقابت های کاذب و ناپسند در میان شبکه های تلویزیونی کشور بخاطر پخش گسترده سريالهاي تركي، ایرانی، هندی، کوریایی ، امریکایی و… سبب ترویج بسا الگو های نامناسب بیگانه در میان عده ای از اعضای خانواده ها شده است. با آن هم تولید و پخش سریال های داخلی حتی اگر به پیمانه اندک هم صورت گرفته باشد، حایز اهمیت و مایه فخر و مباهات است.
در این میان سینماگران ولایت هرات در کنار سایر فعالیت های سینمایی، در عرصه تولید سریال های تلویزیونی نیز خوش درخشیده اند. از رویا سادات گرفته که از سال ۱۳۸۶ خورشیدی برای تلویزیون طلوع سریال سازی می کند و تا کنون هم سریال های راز های این خانه، بهشت خاموش و خط سوم را کارگردانی نموده است، تا عبدالرشید عظیمی که طی سال های اخیر علیرغم دست و پنجه نرم نمودن با مشکلات فراوان اقتصادی ، سریال های ده ها قسمتی «فیسبوک»، «زبان زرگری» و «کلک ششم» را به انجام رسانده است.
سریال هایی که نویسندگی هر سه آنرا علی اصغر یعقوبی و کارگردانی آنها را عبدالرشید عظیمی به عهده داشتهاست.
عظیمی پیش از سریال کلک ششم که آخرین ساخته او در مقام کارگردانی و تهیه کننده گی به شمار می آید، با دو سریال فیسبوک و زبان زرگری همه دوستداران فیلم و سریال را غافلگیر کرد.
فیسبوک داد کام:
سریال “فیسبوک” جدی ترین سریال طنزی تا سال 1393 به شمار می آمد که از سوی عبدالرشید عظیمی کارگردانی شد.
سریال، داستان سه خانواده ای به نمایش می گذاشت که میان شان پیوند های فامیلی و خویشاوندی برقرار بود. یکی از این خانواده ها فرزندی داشت که از طریق برنامه فیسبوک، با یک دختر خارجی آشنا می شود که ادعا می کرد، صاحب میراثی به ارش دو نیم میلیون دالر است و تنها شرط به دست آوردن آن، ازدواجش می باشد و بنیان و شیرازه قصه سریال هم بر این موضوع استوار بود.
سمیع پسر خانواده اصلی در سریال که فضای کمیدی سریال در ماحول او می چرخید و بار ها بخاطر بیکار بودنش از سوی پدر در موقعیت های مختلف، به سخره گرفته می شد، گویا از طریق فیسبوک، چانس و اقبال به سراغش آمده بود.
ماجرا زمانی جالب تر می شد که موضوع آشنایی او با دختر خانم خارجی که چند میلیون دالر میراث داشت، بر سر زبان ها می افتاد. و همه اطرافیان با تغیر رفتار، سمیع را احترام میکردند و برایش تحفه ها می آوردند .
زبان زرگری:
سریال زبان زرگری داستان خانوادهای را روایت میکرد که هست و بودش را میفروشد تا به اروپا سفر کند. با این تصمیم آنان، پولی هنگفتی نصیب قاچاقبر میشود. این خانواده بعد طی مسافت های زیاد وقتی از موتر سرپوشیده پیاده میشود، در مییابد که در یک روستای هرات، نزدیک مرز ایران رها شدهاست.
پشیمانی از شروع سفر به سوی اروپا و رو آوردن به زندگی شیرین گذشته در وطن، نتیجه داستان است.
موضوعی که موازی با خط داستان مهاجرت در این سریال پیشمیرود، قصهای گنجی است که در یکی از خانههای قدیمی هرات پنهان شدهاست. این گنج به گفته رشید عظیمی کارگردان این سریال، پیام اصلی را در بر دارد.
به قول آقای عظیمی که در مصاحبه با خبرنگار بی بی سی گفته بود : “ایدهای اصلی من به عنوان کارگردان و خلاق این سوژه، این است که در افغانستان هم گنجهای فراوانی هست. اگر به اروپا نروید، خوب فکر کنید، میتوانید گنجهای فراوانی را همینجا در افغانستان به دست بیاورید.”
در سریال ۵۰ قسمتی “زبان زرگری” ۳۲ تن به شمول ۱۱ زن نقش بازی کرده بودند.
عظیمی ( کارگردان) با تولید سریال های فیسبوک و زبان زرگری نشان داد که خوش رنگ و لعاب تر از سریال های خارجی ظاهر شده می تواند و قابلیت آن را دارد که به شكل هنرمندانه و موفقتر از سريالهاي بيسر و ته ترکی، هندی و حتي كوریایی مهمان خانه های گرم ساکنان این دیار شود.
زبان ساده و روان این دو سریال در کنار به کارگیری لهجه بومی اکثریت ساکنان این ولایت و همچنان بازی خوب تعداد زیادی از هنرپیشه گان مرد و زن و استفاده از تصاوير متنوع و لوکشن های زیبا در كنار فلبرداری ، صداگذاری و ادیت مناسب سریال، از عمده دلايل رغبت تماشاگران به تماشاي سریال های فیسبوک و ززبان زرگری بوده است.
کلک ششم
آخرین سریال عظیمی مانند دو سریال تولید شده قبلی وی تلاش میکند تا با زبانی شیرین و طنز نقدهای خود را به جامعه و شرایط وارد کند .
سریال کلک ششم درباره اعضای خانواده ای است که بزرگ خانواده به کما رفته و هوش خود را از دست داده است. دامادان او هر یک به فکر جعل کاری بخاطر بدست آوردن املاک خسر شان که بالغ بر صد جریب زمین می شود، هستند.
پرداختن به موضوعات و داستان های خانواده گی در سریال ها به خودی خود جذابیتهایی دارد که عظیمی با درک این موضوع و با تولید سریال های دیدنی به این موفقیت دست یافته است.
بهره گیری از شخصیت ها و بازیگران مطرح سینمای هرات از جمله: نعمت الله حسین زاده، فیروز ملائکه، جلیل احمد احمدی، خواجه محمد ابراهیم احراری، قدیر عرب زاده، مصطفی اعتمادی، ظاهر رحمانی، فاطمه حسینی، عفت رحیمی و دیگران بر جذابیت سریال افزوده است که میتواند بیننده را پای تماشای تلویزیون نگاه دارد.
در این میان خواجه محمد ابراهیم احراری نقطه عطف سریال کلک ششم است که انتخابی دقیق برای بازی او در این سریال صورت گرفته است.
در هر حال سریال کلک ششم به لطف درخششهایش و داستانی روان و عامه پسند توانسته در ارتباط گیری با بینندگانش به توفیق برسد که این، در جذل مخاطب، قابل تقدیر است. بویژه وقتی بدانیم این سریال به دلیل کمبود بودجه بارها تا مرز بلاتکلیفی پیش رفت و عوامل آن با تنگدستی تمام به اتمام آن موفق شدند.
بدون تردید سریال های فیسبوک، زیان زرگری و کلک ششم از زیباترین تولیدات هنرمندان این ولایت محسوب میشوند .
استقبال قابل توجه و بی نظیر شهروندان هراتی از سریال های اخیر نشان میدهد که مردم به دیدن سریال های خودی بسیار علاقمندند.
با این حال، موسسه آشنای هنر و دیگر نهاد های فیلم سازی در هرات با مشکلات و چالش های بزرگی مواجه اند و این مشکلات مسیر کار و انجام فعالیت های هنری آنهم در مسیر تولید فیلم های هنری و سریال های تلویزیونی را مشکل تر می نماید.