استاد عبدالکریم تمنا شاعر مطرح کشور و مدیر اسبق کتابخانه عامه هرات در سن 83 سالگی درگذشت.
استاد تمنا در کودکی پدر و مادرش را از دست داد و دور نوجوانی شروع به شغل میرزایی نمود، وی مدت ۱۴ سال مسؤول کتابخانهي عامهي هرات بود و همچنین در مجلس لویه جرگه تشکیل قانون اساسی در زمان داودخان بهعنوان وکیل از ولسوالی گلران هرات شرکت كرد. در اواخر حکومت داودخان مدتی را بنا به خواهش والی وقت هرات به عنوان ولسوال ولسوالی زندهجان ایفای وظیفه کرد.
این شعر را در زمان جنگ های داخلی کشور سرود
فغان که شب شد و خورشید در پس کوه است
بهار ، مرثیه ساز خزان اندوه است
رسید از پس شام فراخ ، شام دیگر
برنده تیغ برون گشت از نیام دیگر
چمن ز خشم سیه باد فتنه گشت تباه
گل مراد فسرد از هجوم هرزه گیاه
کویر ، تنگدل از وسعت نبرد بود
به کوچه کوچه ی ما شهر شهر درد بود
نموده دیو به تن کسوت سلیمانی
دم از مسیح زند، دیو طینت جانی
هزار چاه بود در ره ی تهمتن ما
ستم کشیده ی گرسیوز است بیژن ما
گهی به چاله و گاهی فتاده در چاهیم
اسیر خدعه فرعونیان خود خواهیم
هنوز خون سیاووش حریت جاری است
هنوز بیشتر از پیش محنت و خواریست
هنوز کوکب امید زیر میغ بود
ز باغ تشنه، زلال بقا دریغ بود
هنوز ساحل اندیشه را لب تر نیست
حرم ، نشیمن زاغان بود، کبوتر نیست
هنوز غول زمستان تگرگ می بارد
جفای دست خزان تخم مرگ می کارد
هنوز بر سر ما سایه ی تفنگ بود
ز صلح اگر سخنی هست بهر جنگ بود
هنوز قافله سالار و دزد ، انبازند
ز شیر بسته چه خیزد ،سگان ده بازاند
هنوز سنگ دلان اند ایمن و خرسند
هنوز طالب جاه اند، جاه جویی چند
خوشا به اوج خطر رفتن و خطر کردن
ز کام مرگ جسورانه جان به در کردن
شعار و شیوه ی خود ساختن ،قفس شکنی
ستیزه جوی شدن با نظام اهرمنی
به ما رسیدن و یک باره ترک من گفتن
به بام قله ی آزادی وطن رفتن
اگر چه غزنی و پروان و بامیان وطن است
ولی به مشرب آزادگان ، جهان وطن است
پی اسارت مرغان خاطر افسرده
به هر کجا نگری دام هاست گسترده
فریب حیله ی صیاد را نباید خورد
به دوش ،کوله ی بیداد را نباید برد.