برگرفته از صفحه حوادث شماره 106 ماهنامه دوربین/ حوت 1397
ساعت ده قبل از ظهر يكي از روز هاي آخر فصل زمستان، منسوبين پوليس شهري از طريق گروهي از كسبه كاران محل، در جريان يك نزاع دسته جمعي منجر به قتل در يكي از مناطق مزدحم شهري قرار گرفتند.
با حضور ماموران پوليس در محل و انجام تحقيقات مقدماتي، مشخص شد كه شخصي به نام ( ع . د ) 16 ساله در يك نزاع دسته جمعي ، بر اثر اصابت ضربات چاقو از ناحيه پشت مجروح و پس از انتقال به شفاخانه، بر اثر شدت جراحت فوت كرده است.
بلافاصله تمامي افراد حاضر در درگيري از سوي پوليس دستگير شدند.
با تشكيل دوسيه مقدماتي و با آغاز تحقيقات از طرفين درگير، مشخص شد كه مقتول به همراه دو تن ديگر به نام هاي ( ن ) 19 ساله و ( س ) 30 ساله، بخاطر خريد مقداري پشم گوسفند با يكي ديگر از كسبه كاران محل كه او نيز خريدار اين پشم ها بوده است، قصد درگيري با وي را داشته اند كه با دخالت يكي دو تن ديگر در درگيري، نزاع دسته جمعي در ميان سرك ايجاد شده بود.
( ف ) ــ يكي از رفقاي مقتول ــ در تحقيقات به عمل آمده گفت: من به همراه
( ع . د ) شريك كسب و كار بوديم و بيشتر اجناسي كه از ولسوالي ها به شهر آورده مي شد، را خريداري مي نموديم. ما همه چيز مي خريديم از تخم مرغ گرفته تا پشم و كرك گوسفند. روز حادثه، زماني كه ما مشغول خريداري يك مقدار پشم گوسفند نسبتاً ارزان قيمت بوديم، ( ع. د ) نيز به عنوان خريدار بالاي پشم ها واقع شد و او آن مقدار پشم را خريداري و به دوكان برد. اين كار ( ع. د ) من و دو رفيقم را سخت عصباني ساخت. بويژه آنكه آن روز هيچ جنس ديگري براي خريداري نصيب ما نشد. زمانيكه موضوع نامردي مقتول را ميان هم رد و بدل كرديم، هر سه نفر تصميم گرفتيم تا به هر نحو ممكن ( ع. د ) را ادب كنيم. به همين منظور در دوكان ( ع. د ) بازگشته و در آنجا بود كه با دخالت شريك ( ع. د ) به بين ما و آنها درگيري ايجاد شد.
شناسايي قاتل
در ادامه تحقيقات مشخص شد كه در زمان درگيري، مقتول با استفاده از چاقو، شروع به قدرت نمايي در حاشيه پياده رو و تهديد كردن ( ن. ي ) كرده است.
در همين زمان شريك ( ن. ي ) به نام ( ش ) 28 ساله با مشاهده صحنه ، با برداشتن چاقو از داخل دوكان به طرفداري از ( ن. ي ) به داخل پياده رو آمده و با مقتول درگير ميشود. او در حين درگيري، با چاقو ضربهاي را از پشت به ( ع . د ) وارد و پس از آن نيز از محل فرار مي كند.
با شناسايي قاتل و با توجه به نظريه طب عدلي كه علت اصلي مرگ را همانا ضربه وارد شده از ناحيه پشت اعلام كرده بود، دستگيري ( ش ) در دستور كار ماموران پوليس قرار گرفت.
ماموران پوليس با مراجعه به محل سكونت متهم، به تحقيق از اعضاي خانواده وي پرداخته، اما پدر متهم ادعا نمود كه از فرزندش هيچ خبري ندارد. اين در حالي بود كه ماموران پوليس در تحقيقات خود دريافتند ، ( ش ) در زمان درگيري از ناحيه شانه و سينه مجروح شده و از سوي دواخانه داري مورد پاسمان قرار گرفته و زمانيكه وي از طريق تماس تليفوني متوجه مرگ ( ع . د ) شد، اقدام به فرار نمود.
فرد متهم به قتل كه براي چند روزي در يكي از هوتل هاي شهر پنهان و سپس قصد فرار از شهر را داشت، از سوي يكي از اقارب مقتول شناساسي و توسط پوليس دستگير شد.
اعتراف متهم
متهم پس از دستگيري گفت: روز حادثه مقتول به همراه دو تن از رفقايش سر و صداي زيادي جلو دوكان ما ايجاد كردند، من در آن هنگام قصد خارج شدن از دوكان را داشتم و حتي چند دوكان آن طرف تر با يكي مشغول صحبت بودم. زمانيكه از آن ناحيه به دم دوكان خود نگاه كردم، متوجه شدم كه آ نجا سه تن با شريكم درگير شدهاند. من نيز به جانبداري از شريكم، به جانب دوكان شتافته و با آنان درگير شدم. شريكم كه به اثر ضربه چاقو زخمي شده بود، ناله مي كرد. من بي اختيار به جانب دوكان شتافته و چاقويي را كه براي آشپزي از آن كار مي گرفتيم، برداشته و در يك لحظه با چاقو يك ضربه محكم به پشت يكي از طرفين مقابل زدم و با افتادن وي بر روي زمين، از محل متواري شدم. چون از ناحيه قفسه سينه احساس درد ميكردم، با يكي از رفقايم كه دواخانه دار بود، تماس گرفتم و او نيز مرا به براي پانسمان به دواخانه برد و پس از بيرون شدن از دواخانه، مدتي را در خانه آن رفيق مخفي شدم و از ترس به يكي از هوتل ها رفتم و پس از چند روز، قصد بيرون شدن از شهر را داشتم كه از سوي پوليس دستگير شدم.