رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی (18 جولای):
زاد روز سردار محمد داود/1288
محمدداوود در تاریخ ۲۷ سرطان ۱۲۸۸ در شهر کابل زاده شد. پس از پایان لیسه نظامی، در سال ۱۹۳۱ وارد دانشکدهٔ افسران اردو گردید.
در دوران دههٔ ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، وی در پستهای گوناگونی ایفای وظیفه نمودهاست. در سالهای ۱۹۵۰–۱۹۴۹ وزیر دفاع و از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۳ به عنوان نخست وزیر کشور بود که در این مدت اصلاحات بنیادینی چون نهضت بانوان، اعمار شاهراه و تأسیس تعدادی کارخانههای بزرگ را پایهگذاری نمود. ظاهر شاه پادشاه افغانستان او را در سال ۱۹۶۳ برکنار کرد.
محمد داودخان زمانی که ظاهر شاه در جریان یک سفر، عازم رُم شده بود، کودتا کرد و هنوز ظاهر شاه باز نگشته بود که پایان حکومت شاهنشاهی و آغاز حکومت جمهوری را اعلام نمود. پس از این کودتا، ظاهر شاه نه تنها هیچ موضع منفی علیه داماد و پسر کاکای خود اتخاذ نکرد، بلکه وی را مورد تایید نیز قرار داد.
در اواخر سالهای قدرتش از مسکو و چپیها فاصله گرفت و حتی در صدد نابودی ایشان برآمد. این اقدام باعث شد تا حزب دموکراتیک خلق دست به کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ بزند و در همان سال او و هجده تن از اعضای فامیلش را در ارگ ریاستجمهوری افغانستان به قتل رسانیدند.
پیکر داوود خان روز سه شنبه ۲۷ حوت سال ۱۳۸۷ خورشیدی (۱۷ مارس ۲۰۰۹) طی مراسمی رسمی در تپه تاجبیک در غرب کابل به خاک سپرده شد.
• سوختن شهر رم، امپراتور به خاطر ارضای خودخواهی پایتخت خود را آتش زد!
18 جولای سال 64 میلادی حریق دامنه داری كه از محل «سیرك» آغاز شده بود و شش روز طول كشید شهر رم پایتخت امپراتوری روم را فرا گرفت و تقریبا همه شهر از میان رفت. نرون امپراتور وقت روم از این رویداد دو استفاده برد: یكی عمرانی و دیگری سیاسی. وی ظرف 4 سال شهر «رم» را با نقشه دلخواهش نوسازی كرد و استفاده سیاسی كه برد این بود كه حریق را كار پیروان دین تازه مسیحیت اعلام كرد و آنان را شدیدا سركوب و حتی در آتش سوزاند. نرون سپس شهر را به اسم خود تجدید نام كرد و آن را «شهر نرون» نامید. مورخان بعد از نرون، حریق را كار خود وی ذكر كرده و نوشتهاند كه نرون به خاطر ارضای حس خودخواهیاش شهر را آتش زد تا آن را بازسازی و به اسم خود بنامد. بعدا پرونده سوختن شهر در سنای روم مطرح شد و نرون از ترس محاكمه و مجازات، خودكشی كرد.
• وقوع جنگ «آلیا» (390 م)
جنگ«آلیا» 18 جولای در سال 390 پیش از میلاد میان افراد یك طایفه از گلها (گالیاییها ، مردمی كه در فرانسه، بلژیك، غرب سویس امروز و غرب رود راین در آلمان میزیستند) و رومیان در شمال ایتالیا روی داد و رومیان شكست خوردند و گلها متعاقب این پیروزی شهر رم را تصرف كردند و ویران ساختند به گونهای كه بیشتر اسناد و نوشتهها از میان رفت. درسهای گرفته شده از این جنگ بود كه روم را بعدا در صدر جهان غرب قرار داد زیرا كه پس از جنگ، رومیان نشستند و ضعفهایشان را در آن نبرد بررسی كردند و به رفع آن كوشیدند از جمله ایجاد ارتشی مشابه ارتش قدیم یونان با استفاده از تاكتیك فالانكس (خط نبرد ـ ایجاد مانع با سرباز سپر به دست) و كلاه خود و جنگ افزار آهنی به جای برنزی و نیز رده بندی كردن ارتش و تشكیل لژیون. رومیان همچنین تصمیم گرفتند كه باروی شهرها را مستحكم و بهتر از گذشته بسازند و …. با اجرای این تصمیمات بود كه ابر قدرت شدند و هزار سال این مقام را حفظ كردند.
تیتوس لیویوس (لیوی) نزدیك به چهار قرن پس از تخریب رم، در صدد جمع آوری تاریخ این شهر برآمد شد ولی مشكل او از میان رفتن اسناد در جریان تخریب رم به دست گلها بود. طبق محاسبات لیویوس غارت رم در سال 386 پیش از میلاد صورت گرفته بود. لیویوس تاریخ رم را از سال 753 پیش از میلاد تا زمان خود تحت عنوان «از تاسیس شهر» نوشت كه باقی مانده است. وی زمانها را بر حسب دوره حكومت هر كنسول تعیین میكرد كه كار را بر تنظیم كنندگان تقویم میلادی آسان كرده است (كنسولها در لغت به معنای كسانی هستند كه با هم گام بر میدارند. در آن زمان رومیها هر سال دو نفر را انتخاب می كردند تا به اتفاق بر كشور حكومت كنند و افراد 40 ساله به بالا حق دادن رای داشتند. هریك از این دو كنسول حق داشت تصمیم دیگری را وتو و رد كند.
• آغاز جنگهای بیست و پنج ساله انگلستان و دانمارك (871 م)
پس از آنكه تعدادی از مردم و مهاجمان دانماركی به انگلستان حمله برده و برخی از نواحی آن را به عنوان سكونتگاه خود برگزیدند، در هجدهم ژوئیه 871 میلادی جنگهای بیست و پنج ساله انگلستان و دانمارك آغاز شد. قهرمان اصلی این جنگ، آلفرد كبیر پادشاه جوان انگلیس بود كه در 27 فوریه همان سال به سلطنت دست یافته بود. او توانست با مقاومت در برابر مهاجمان، آنان را شكست دهد و وادار به اطاعت نماید. همچنین اقدامات آلفرد به صلح و ثبات انگلستان كمك زیادی نمود. حملات انگلیس و دانمارك طی سالیان بعد ادامه داشت كه گاهی انگلیسیها و گاهی دانماركیها موفق بودند تا اینكه در نهم ژانویه 896میلادی، انگلستان توانست برای همیشه، بر دانماركیها غلبه كند و آنان را شكست دهد.
• سالگشت درگذشت «پترارك» (1374 م)
امروز سالگشت درگذشت پترارك (فرانچسكو پتراركا) اندیشمند، نویسنده، مورخ و شاعر ایتالیایی است كه با «دانته» از پدران عصر رنسانس بشمار میآیند. وی هجدهم جولای سال 1374 (شب، و در نخستین ساعت بامداد 19 جولای) درگذشت. زادروز پترارک 20 جولای بود. پترارك با هدف گسترش معلومات عامه و آموزش عمومی و در نتیجه روشنگری، یادداشتهای «سیسرو» و كارهای نویسندگان دیگر را جمع آوری و تدوین كرده است. معروفترین تالیف پترارك «آفریقا» عنوان دارد كه شرح كارهای ژنرال رومی «سیپیو افریكانوس» است. تعبیر «عصر ظلمت در اروپا» از پترارك است كه عنوان اوضاع قرون وسطا در این قاره قرار گرفته است.
• تولد “رابرت هوك” دانشمند انگلیسی و پایهگذار علم هواشناسی (1635 م)
رابرت هوك در خانوادهای روحانی در دهكده فرش واتر در ساحل جنوبی انگلستان و در سال 1635 چشم به جهان گشودو كودكی ضعیف و نحیف بود كه دچار سوء تغذیه نیز بود و شب هنگام دچار كابوسهای وحشتناكی میشد. علاوه بر این گرفتار سردرد مزمن و زشتی قیافه بود. چون پدرش درگذشت راه لندن را در پیش گرفت و در آغاز نزد نقاشی به شاگردی پرداخت اما بوی رنگها بر سردردش می افزود لذا آنجا را ترك كرد و وارد مدرسه وست مینستر گشت در آنجا نشان داد كه بچه خارق العاده ای است و در سال 1653 در سن 18 سالگی وارد دانشگاه آكسفورد شد در آن هنگام به حكاكی روی چوب و خواندن آواز اشتغال میورزید از این راه پولی به دست میآورد چندی نگذشت كه استعداد او در مكانیك برای جامعه علمی آن جا كه تامس ویلیس و رابرت بویل از جمله اعضای آن بودند آشكار شد. هوك مدتی دستیار هر یك از آن دو نفر بود هنگامی كه قانون بویل طرح ریزی میشد هوك دستیار وی بود مشاركت هوك در آن قانون روشن نیست. پس از بازگشت سلطنت چارلز دوم محفل علمی غیررسمی آكسفورد هسته انجمن سلطنتی جدید را تشكیل داد و در سال 1662 هوك متصدی آزمایشهای آن گردید طی پانزده سال بعد سیل مداومی از عقاید و آزمایشهای درخشان را جاری ساخت در سال 1662 در كالج گرشم مستقر شد و تا آخر عمر در مشاغل مختلف در آنجا گذرانید هوك در سال 1665 Micrographia (میكروگرافیا) را كه یكی از شاهكارهای علمی قرن هفدهم بود منتشر كدر آن اثر علاوه بر بسیاری نكات دیگر شامل نخستین توصیفها و نقشههای واحدهایی بود كه یاخته (سلول) نامیده میشدند اصطلاحی كه او به كار برده بود وی در پیدایش نگرشی انقلابی نیز سهیم بود كه شیوه برخورد با حركت دورانی به طور اعم و پویایی شناسی كیهانی را به طور اخص را از نو تدوین و تنظیم كرد هوك در مكاتبه مشهوری با آیزاك نیوتن این عقیده را بیان كرد كه نیروی ثقل متناسب با مجذور فاصله كاهش می یابد.
نظریهای كه نیوتن را به راه درك رابطه عكس مجذور كشانید و وی را در مسیر كشف جاذبه عمومی قرارداد وی در كتاب Lectiones culterianae)1679) كه مجموعهای از شش اثر كوتاه بود قانون هوك را شرح داد كه عبارت بود از قانون كشسانی با این بیان كه تنش (stress) با كرنش (strain) متناسب است هوك زمین شناس ارزندهای بود كه نظریه هایش درباهر منشاء سنگوارهها طلیعه ای از نظریات قرن نوزدهم در این مورد بود وی را نخستین طرفدار نظریه سانحه گرایی به شمار آوردهاند و نیز متخصص ورزیده معماری بود پس از آتش سوزی بزرگ شهر لندن نقشه شهر را طرح كرد كه بعدا از روی آن شهر نیویورك را بنا كردند او در این كار مأمور شد كه به عنوان زمین سنج با كریسوتوفر رن در تنظیم نقشه بازسازی لندن همكاری كند. او به كارهای شگرف دیگری نیز دست زد و شاید مهمترین خدمت هوك به علم در رشته ساخت و كاربرد ابزارها باشد او به هر ابزار مهمی كه در قرن هفدهم ساخته شده بود چیزی افزود تلمبه بادی را در شكل ماندگارش اختراع كرد ساعت سازی و میكروسكپ سازی را جلو برد تار چلیپایی را برای تلسكوپ دریچه دیافراگم و نیز پیچ نتظیمی را كه از روی ان وضع مستقر را میشد مستقیماً قرائت كرد اختراع نمود. همچنین پاندول ساعت دستگاه سنجش انكسار نور در مایعات، بارومتر (هواسنج و غلظت سنج الكلی) و رطوبت سنج را نیز اختراع كرد بنیانگذار هواشناسی علمی نامیده شاه است هواسنجی كه او اختراع كرد دارای سوزن متحركی بود كه فشار هوا را از روی آن ثبت میكرد. دمای انجماد آب را نقطه صفر بر روی دماسنج پیشنهاد نمود و دستگاهی برای تنظیم دماسنجها طرحریزی كرد ساعت هواسنجی او فشار هوا، میزان بارندگی، رطوبت و سرعت باد را در روی طبلكی چرخان ثبت میكرد. تفاوت فلزات و نمكها را نشان داد كتابی در باب خاصیت موئین بویژه صعود مایعات در لولهها نوشت این دانشمند دریافت كه حركت اجسام ریز و كوچك در روی سطح مایعات و بالا رفتن نفت از فتیله و حركت شیره خام و پرورده گیاهان بر اثر خاصیت لوله های موئین میباشد رابرت هوك در سال 1702 در سن شصت و هفت سالگی در لندن در گذشت دو سال پس از مرگ این دانشمند مجموعه رسالاتش انتشار یافت.
• كشف ماهیت كهكشانِ راه شیری توسط “ویلیام هرشِل” ستاره شناس انگلیسی (1782 م)
ویلیام هرشل، ستارهشناس برجسته انگلیسی در 25 نوامبر 1738میلادی به دنیا آمد. پس از آشنایى با نجوم، تحقیقات متعددی در این باره انجام داد تا اینكه تصمیم گرفت برای خودش تلسكوپی بسازد. وی پس از ساخت تلسكوپ موفق شد به رَصد ستارگان بپردازد. او ثابت كرد كه كهكشانی كه به آن راه شیری میگویند، مركب از ستارگانی است كه منظومه شمسی هم جزئی بسیار كوچك از آن محسوب میشود و همه اجرام این منظومه با یكدیگر در فضا حركت میكنند. هرشل همچنین، سیاره اورانوس را نیز كشف كرد. ویلیام سرانجام در 25 اوت 1822 در 84 سالگی در گذشت.
• زادروز «نلسون ماندلا» مرد محبوب ملتها (1918 م)
هجدهم جولای (امروز) زادروز نلسون ماندلا، مرد محبوب همه ملتها است که در سال 1918 در روستای کوچک Mvezo در منطقه Transkei آفریقای جنوبی به دنیا آمد و به خاطر هدف و معتقداتش 27 سال از عمر خودرا در زندان بسر بُرد. جهانیان هرگز این اظهارات او، در جلسه بیستم اپریل سال 1964 دادگاهی كه محكومش كرد از یاد نمیبرند كه گفت: من بر ضد تبعیض هستم و خواهان وجود جوامع آزاد و دمكراتیك كه مردم در این جوامع با داشتن رفاه و امنیت و برخورداری از شادی، آزادیها و فرصتهای مساوی؛ هماهنگ و صمیمانه با یكدیگر زندگی كنند و برای تحقق این وضعیت، تا پایان عمر مبارزه خواهم كرد و آمادهام جانم را در این راه فدا كنم. ماندلا از نوجوانی دارای افكار سوسیالیستی بوده است، ولی هرگز ـ حتی در زمانی که رئیس جمهور بود در صدد تحمیل این ایدئولوژی برنیامده است.
پدر ماندلا دستیار رئیس قبیله بود ولی چون از مهاجران اروپایی که با زور اراضی و منابع سیاهپوستان را تصاحب کرده و برایشان حقی قائل نبودند انتقاد میکرد او را به گوشه رانده بودند بگونهای که مجبور شده بود با زن و فرزندان به یک روستای کوچکتر ـ روستای Qunuـ نقل مکان کند. در آن زمان ماندلا کودکی بیش نبود ولی همین ظلم بذر انقلاب کردن را در وجود او کِشت کرد. بعدا رئیس قبیله که از به گوشه رانده شدن پدر ماندلا به دست اروپاییان مهاجر و به خاطر این ظلم آزرده شده بود ماندلای خردسال را به فرزندی پذیرفت. نام ماندلا، Rolihlahla به مفهوم کسی که به درخت آسیب میرساند بود که معلم او در مدرسه میسیون اروپاییان آن را به «ویلسون» تغییر داد. در همین مدرسه، ماندلا زبان انگلیسی یادگرفت و به تحصیلات خود ادامه داد. طبق یک رسم قبیلهای، پس از پشت سر گذاردن سنین نوجوانی میخواستند که به او زن بدهند که قبیله را ترک کرد و به شهر یوهانسبورگ رفت و در اینجا ضمن کار در ساعات روز، به تحصیلات دانشگاهی در رشته حقوق ادامه داد.
ظلم سفیدپوستان مهاجر به اکثریت بومی و بی حق کردن آنان و تبعیض، اورا به سوی ایجاد کنگره ملی آفریقاییان روانه ساخت و در سال 1942 با همفکرانش این کنگره را بوجود آوردند که مورد استقبال بومیان قرارگرفت. ماندلا از آغاز کار ایجاد کنگره تا سالها، بمانند گاندی، نظر به مبارزه مسالمتآمیز ازجمله نافرمانی مدنی، کمکاری برای اقلیت سفیدپوست (در حقیقت اربابان املاک و منابع) و کارشکنی داشت که چون به نتیجه نرسید به اندیشه مبارزه مسلحانه افتاد که با 150 تن دیگر در 1956 و نیز اوایل دهه 1960 دستگیر، نخست به زندان کوتاه مدت و در سال 1963 به زندان دائم با اعمال شاقه محکوم شد که 27 سال طول کشید و این سالها را عمدتا در جزیره Robben گذرانید. دولت اقلیت سفید پوستان (عمدتا مهاجران هلندی) به تدریج مورد انتقاد جهانی قرارگرفت و تحریم شد و چون اعتنا نکرد بر دامنه این تحریم افزوده شد تا اینکه «کلرکKlerk» رئیس جمهور دولت اقلیت تصمیم به حل مسئله گرفت، در فوریه 1990 ماندلا را آزاد و موافقت کرد که انتخابات آزاد سرنوشت حکومت را روشن سازد که ماندلا در انتخابات پیروز و از سال 1994 تا 1999 رئیس جمهور فدراسیون آفریقای جنوبی بود. وی پس از بازنشسته کردن خود، از سال 2004 به روستای Qunu بازگشته و پس از ازسرگذرانیدن بیماری سرطان پروستات از سال 2010 فعالیتهای خودرا به حد اقل کاهش داده ولی دست از مطالعه و گاهی اظهار نظر برنداشته است. وی در سال 2007 سران و بزرگان برخی از کشورها را به تشکیل نشست با خضور خود و بحث درباره مسائل روز بشر دعوت کرد.
ماندلا پس از آزاد شدن از زندان 27 ساله، به تبعیض نژادی در وطن خود پایان داد. وی در طول ریاست بر کشور از هیچكس انتقام نگرفت و كسی به خاطر گذشتهاش مجازات نشد ـ تنها به عذرخواهی متهمان به تبعیض و ارتكاب جرم به این مناسبت، اكتفا گردید. این ابتکار با عنوان «اعتراف کن، پوزش بخواه و بخشوده شو» وارد تاریخ شده است. ماندلا تنها یك دوره حاضر به ریاست كردن بر كشورش شد. ماندلا پس از نقل مکان به روستایQunu نیز همانند یك رئیس كشور مورد احترام جهانیان بوده است. تا سال 2010 که فعالیتهای خودرا به حداقل رسانید ملل مختلف برای حل مسائلشان از او دعوت میکردند که داور شود. تا آن سال مردم از گوشه و كنار جهان برایش نامه میفرستادند و درد دل میکردند و او این نامهها را با یادداشت خود برای دولتهای مربوط ارسال میداشت. در هشتاد و پنجمین زادروز او شخصیتهای بزرگی از سراسر جهان از جمله كلینتون رئیس جمهوری پیشین آمریكا شركت كرده بودند و از آنجا كه ماندلا دارای مقام نیست، هزینه سفر به جمهوری آفریقای جنوبی را از جیب خود پرداخت كرده بودند و به همین گونه در سال 2012 در مراسم 94 ساله شدن او.
• سالروز انتشار كتاب «نبرد من» (1925 م)
18 جولای 1925 آدولف هیتلر كتاب خود تحت عنوان Mein Kampf ماین كامپف (نبرد من = مبارزه و تلاش من = جهد و كوشش من) را كه حاوی ایدئولوژی و نظرات سیاسی و هدفهای درازمدت وی بود و آنها را به صورت نتیجه گیری از تجربه (سرگذشت) خود نوشته بود به توزیع داد كه به زبانهای مختلف ترجمه شده و هنوز مخاطب دارد. هیتلر در زندان لاندسبرگ بود كه كار نوشتن این كتاب را آغاز كرد. وی نخست مندرجات این كتاب را به «امیل موریس» و سپس ردولف هِس دیكته میكرد. نوشتن این كتاب در داخل و خارج از زندان، چهار سال و شش ماه طول كشیده بود. هیتلر در این كتاب دشمنی خود را نسبت به یهودیان منعكس ساخته و نوشته است كه یهودیان از دهها سال پیش در حال توطئه كردن و دسیسهاند تا كلیدهای رهبری بر جهان را به دست آورند. به باور هیتلر كه در كتاب او مندرج است، یهودیان با همین هدف «كمونیسم» را ساختند و در روسیه پیاده كرده و در نقاط دیگر جهان بسط دادند كه فرضیهای غیر عملی است، و با هدف تخریب سوسیالیسم اصیل (كه مورد نیاز و قبول بشر است) به وجود آورده شده است. سوسیالیسم ماهیت ملی دارد زیرا فرهنگ ملل متفاوت و روانشناسی، نحوه پرورش و روش زندگانی ملل با هم فرق دارد و درنتیجه درک و خواست آنان. لذا سوسیالیسم انترناسیونال عملی نیست و شکست خواهد خورد.
هیتلر نوشته است كه یهودیان با همین هدف (جهانی شدن)، زبان اسپرانتو را اختراع كردند، عنوان بینالمللی بر آن نهادند و …. هیتلر سپس نتیجهگیری كرده است كه به این دلایل و به خاطر حفظ جهان از دسیسههای یهودیان است كه با جودیسم و كمونیسم مبارزه خواهد كرد. هیتلر در كتاب «تلاش من» از سوسیالیسم ملی ـ سوسیالیسم در خور فهم و خواست مردم كه جامعه مفت خور، بیكاره و متقلب به وجود نیاورد و قوه ابتكار مردم را تقویت كند ـ تمجید كرده و نوشته است كه به ترویج و اجرای این ایده خواهد پرداخت. هیتلر دمكراسی را به صورتی كه در اروپای غربی مشاهده میشد، و حكومت های پارلمانی بزعم او مركب از افراد زبانباز و سیاستباز را یك بیماری جهانی خوانده و گفته است كه «منتخبین» باید داوطلبان خدمت باشند نه عاشقان قدرت و شهرت. به زعم هیتلر، دمكراسی واقعی و «حكومت برای خدمت» باید از نو تعریف شود. وی معاهده ورسای را یك توطئه و اجحاف قدرتهای فاتح برضد ملل مغلوب و تضعیف شده قلمداد كرده و نوشته است كه سلطه گران هدفی جز كوچك و ضعیف كردن كشورها (با تجزیه آنها) ندارند تا آسانتر بتوانند حكم برانند. قدرت های اروپایی نمیخواهند که آلمانیها را متحد و نیرومند ببینندم.
هیتلر در كتاب خود خواهان قرار گرفتن همه سرزمینهای آلمانی نشین (حتی آنها كه بر حسب مندرجات كتب تاریخ، در قدیم آریایی نشین بودند) در زیر یك پرچم شده است تا منشأ پیشرفت قرار گیرند. وی در تالیف خود در عین حال با توجه به عقیده «نیچه» در كتاب «چنین گفت زرتشت» خواهان عنایت جوامع به سوپرمنهای خود شده، اهمیت نوابغ و اِلیتها را بیان داشته و اشاره كرده است كه قوم آرین میتواند بیش از اقوام دیگر «سوپرمن» به دست دهد و سوپرمن فردی را گویند كه برای سعادت دیگران فداكاری كند، به دیگران بیاندیشد و …. هیتلر در همین کتاب نوشته است که روسیه منابع و اراضی بیش از نیاز نفوس خود دارد و ما آلمانیها که پُرکارتر هستیم، کمتر و منطقی است که برویم و از منابع روسیه که بلااستفاده مانده استفاده کنیم. مورخان نوشتهاند که چرا مفهوم این قسمت از کتاب هیتلر را به اطلاع سران کرملین نرسانیدند تا بدانند که روزی ـ روزگاری مورد تعرض آلمان قرار خواهند گرفت و تا دیر نشده چاره جویی کنند. این مورخان، پیمان عدم تعرض آلمان و روسیه در آستانه جنگ جهانی دوم را هم نوعی نیرنگ هیتلر خوانده اند.
• تصویب قانون استقلال هند در پارلمان انگلستان (1947 م)
نهضت استقلالطلبی در شبه قاره هند كه در سالهای دهه 1930 اوج گرفت و طی سالهای جنگ دوم جهانی قدرت بیشتری یافت، انگلیسیها را وادار كرد كه بلافاصله پس از پایان جنگ، آمادگی خود را جهت اعطای استقلال به این كشور اعلام نمایند. ولی درعین حال با ایجاد اختلاف بین رهبران هندو و مسلمان از تحقق یافتن این امر جلوگیری میكردند. این اختلافات سرانجام با توافق درباره تقسیم هندوستان به دو كشور هند و پاكستان حل شد و قانون استقلال هند كه منجر به تشكیل دو حكومت جداگانه در هندوستان شد در روز هجدهم ژوئیه 1947میلادی از تصویب پارلمان انگلستان گذشت. به موجب این قانون، دو حكومت جدید كه دومینیون یا قلمرو حكومتی خوانده میشدند در عین خودمختاری، همچنان تحت سرپرستی انگلستان باقی میماندند و كمیسرعالی انگلیس به نمایندگی پادشاه انگلستان بر امور این كشورها نظارت میكرد. قانون استقلال هند، همچنین مهاراجهها و شاهزادگان بیشمار هندی را نیز كه هر یك دارای یك قلمرو حكومتی یا امیرنشین بودند در انتخاب خودمختاری یا پیوستن به یكی از دو كشور هند و پاكستان مخيّر مینمود. قانون استقلال هند در عمل، مشكلات زیادی به وجود آورد زیرا مسلمانان هندوستان در سراسر شبه قاره هند پراكنده بودند و بین اقلیت هندو و اكثریت مسلمان در قلمرو حكومت پاكستان برخوردهای خونین روی داد و یك جوّ خصومت و اختلاف بین دو كشور به وجود آورد. در نهایت، در 15 اوت 1947، تقسیم شبه قاره هند به دو كشور هند و پاكستان اعلام شد و دوران استعمار دویست ساله انگلستان بر شبه قاره هند، پایان پذیرفت.
• قتل “زهير محسن” مبارز فلسطینی توسط عوامل مشترك مصر و اسرائیل (1979 م)
زُهَیر محسن مبارز فلسطینی در سال 1936 میلادی در كرانه باختری رود اردن به دنیا آمد. وی از 17 سالگی عضو حزب بعث سوریه شد و به مبارزه علیه اشغالگران صهیونیستی پرداخت. هنگامی كه مقر سازمان آزادیبخش فلسطین در اردن قرار داشت، وی به دلیل فعالیتهای ضدصهیونیستی چندین بار زندانی شد و دولت اردن سرانجام زهیر محسن را در سال 1957میلادی به دلیل نقشههایى كه برای مبارزه مسلحانه علیه اسرائیل از داخل خاك اردن تدارك میدید اخراج كرد. وی از آن پس به مدت 10 سال در سوریه به سر برد و در سال 1967 به دنبال جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، جنبش چریكی الصّاعِقه را با حمایت مالی سوریه به وجود آورد. او این جنبش را تحت پوشش سازمان آزادی بخش فلسطین قرار داد و خود رهبری آن را به دست گرفت. زهیر محسن در سال 1973میلادی افراد تحت فرمان خود را در پوشش ارتش سوریه به جنگ علیه رژیم اسرائیل فرستاد. او یكی از مخالفان سرسخت پیمان كمپ دیوید بود و در چندین نطقِ خود، آشكارا، انور سادات، حاكم مصر را به مرگ توسط نیروهای الصاعقه تهدید كرد. زهیر محسن سرانجام در شانزدهم ژوئیه 1979 در خانه خود در شهرِ كان در جنوب فرانسه توسط عوامل مشترك مصر و اسرائیل ترور شد و دو روز بعد در چهل و سه سالگی درگذشت. مقامات فلسطینی، پس از این قتل، طرفداران پیمان كمپ دیوید را بانی ترور زهیر محسن معرفی كردند.