امروز 12 ماه قوس برابر با 3 دسامبر تقویم میلادی است. روزی که در افغانستان و جهان اتفاقات زیادی به وقوع پیوسته است و ما به مرور برخی از این وقایع میپردازیم.
رویداد ها:
وفات ببرک کارمل، رئیس جمهور اسبق کشور،/1375
ببرک کارمل رئیس جمهور افغانستان در در دوره خلق و پرچم در شهر مسکو وفات یافت/ 1375
ببرک کارمل سرانجام در چنین روزی به علت مریضی جگر در شهر ماسکو درگذشت و جسد او را در شهرک بندری حیرتان، در شمال افغانستان به خاک سپردند.
ببرک کارمل سومین رئیسجمهوری دولت به رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان است که اصلاحات گستردهای را در برنامههای حزبی و نهادهای دولتی وارد کرد. کارمل سیاستهای تند حزب و دولت تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق را تا حد زیادی ملایم کرد و برای نخستین بار مشارکت ملی در نهادهای دولتی را مطرح کرد و تا حدود زیادی آن را به اجرا گذاشت.
او همچنین زمینهای تقسیم شده میان کشاورزان و افراد بی زمین را پس گرفت به صاحبان آنها واگذار کرد و دیدگاه حزب را دربارهٔ مذهب، جامعه و سیاست هم تغییر داد. کارمل همچنین هزاران زندانی سیاسی را از بند آزاد کرد.
سیاستهای تند حزب دموکراتیک خلق در زمان نور محمد تره کی و حفیظ الله امین با واکنشهای منفی مردم تا مرز شورش عمومی مواجه شد، هرچند حمایت غرب و کشورهای اسلامی هم از این شورش مؤثر بودهاست.
در پیش گرفتن سیاست میانه رو توسط ببرک کارمل تا حدودی نتیجه فهم و آگاهی او از پیامدهای سیاست تند حزب در گذشته دانسته میشود.
ببرک کارمل پس از قیام هفتم ثور ۱۳۵۷ به رهبری حزب دموکراتیک خلق به معاونیت رئیس شورای انقلابی و معاونیت نخستوزیری رسید و عملاً فرد شماره دوم نظام جدید شمرده میشد.
اما دو ماه بعد و با تحکیم قدرت حفیظ الله امین و با استفاده از رهبری ضعیف نورمحمدتره کی و فریب وی، در پی افزایش اختلافات میان هر دو جناح حزب، رهبران جناح پرچم کمکم از قدرت کنار گذاشته شدند، ببرک کارمل از معاونیت شورای انقلابی و معاونیت نخستوزیری به سفارت جمهوری چکسلواکی در پراگ فرستاده شد.
او هنوز سفیر افغانستان در چکسلواکی بود که با توطئه ساختگی حفیظ الله امین به اتهام واهی «خیانت ملی» به کشور فراخوانده شد و از عضویت حزب دموکراتیک خلق هم اخراج شد.
اما این امر کارمل را از سیاست و قدرت به کلی کنار نزد، او در ششم جدی ۱۳۵۸، همزمان با ورود نیروهای ارتش سرخ شوروی سابق به افغانستان، بار دیگر به قدرت بازگشت و به عنوان رئیسجمهوری افغانستان آغاز به کار کرد.
ببرک کارمل با آغاز کار خود در مقام ریاست جمهوری، زمانی که دیگر حفیظ الله امین کشته شده بود، کارکردهای امین را به شدت مورد انتقاد قرار داد و او را «فاشیست و سفاک» خونریز خواند.
کارمل در شش سالی که در این مقام بود کوشش کرد دست به اصلاحاتی در اهداف، برنامهها و سیاستهای حزب و نظام بزند و شورشهای مجاهدین را، که با حمایت گسترده کشورهای غربی و اسلامی به همراه بود، خاموش کند.
بازگرداندن رنگ پرچم کشور از سرخ به سه رنگ سنتی سرخ، سیاه و سبز، مشارکت اقوام در سطوح مختلف نظام و احترام به آئینهای مذهبی از کارهایی بود که او به همین هدف و برای جلب حمایت مردم روی دست گرفت.
با رویکار آمدن میخائیل گورباچف به عنوان رئیسجمهوری شوروی سابق، سیاستهای این کشور هم در مورد افغانستان تغییر کرد و مقدمات کنار زدن ببرک کارمل از قدرت هم در افغانستان آغاز شد.
پس از آنکه میخائیل گورباچف منشی عمومی کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی گردید، اتحاد شوروی سیاست خود را در مورد افغانستان تغییر داد. به دلیل تلفات بی شمار در جریان اشغال، شورویها برای خروج قوای خود آماده میشدند. برای توافق با رهبران مجاهدین، کارمل که تحت فشارهای سیاسی قرار داشت، مانع تلقی میگردید.
کارمل در چهاردهم ثور/اردیبهشت ۱۳۶۵ خورشیدی در پلینوم تحمیلی هجده هم از دبیر کلی حزب دموکراتیک خلق کنار زده شد و در عقرب/آبان همان سال ریاست جمهوری سبکدوش و به عوض آن دکتر نجیب الله قدرت را بدست گرفت.
گفته میشود که ویکتور پتروویچ پلیچکا، مشاور نیرومند روسی کارمل همراه دو عضو دفتر سیاسی حزب دموکراتیک خلق به دیدار او رفتند و از از او خواستند که استعفای خود را امضا کند.
در تاریخ ۴ می ۱۹۸۶ کارمل از مقام منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دمکراتیک خلق افغانستان سبکدوش و محمد نجیبالله جانشین او گردید و بعداً در تاریخ ۲۱ نوامبر ۱۹۸۶ بهوسیلهٔ نجیبالله از مقامش به عنوان رئیسجمهور برکنار شد. کارمل به مسکو رفت و در اواسط سال ۱۹۹۱ دوباره به افغانستان برمیگشت. سهم او در سقوط دکتر نجیبالله در تاریخ ۱۵ آوریل ۱۹۹۲ روشن نیست.
کارمل پس از استعفایش چند سال در ماسکو بود و در تابستان ۱۳۷۰ تحت فشار صفوف حزب به کابل بازگشت و روزانه هزارن نفر به عیادتش میرفتند؛ و بعد با سقوط حاکمیت دولتی و رویکار آمدن حکومت مجاهدین در سال ۱۳۷۱ تحت حمایت جنرال عبدالرشید دوستم به شمال افغانستان بازگشت، اما دیگر هرگز سهمی در سیاست پرآشوب کشور به دست نیاورد.
کارمل برای مدتی تحت حمایت جنرال دوستم در شهر مزار شریف به سر میبرد، اما دوباره به مسکو برگشت.
کارمل در سالهایی که در حیرتان در مرز با ازبکستان بود، به شدت منزوی بود و با جهان خارج از این شهرک ارتباط زیادی نداشت. کسانی که او را در این سالها دیده بودند میگویند او بسیار «خسته و درهم شکسته» بود.
او سالها در آن جاماند و پیش از سفر آخر به ماسکو، دولت شوروی حتی به او ویزا نداده بود که به دیدار خانواده اش به ماسکو برود. کارمل پس از سقوط شوروی، زمانی که افغانستان در بحران داخلی فرورفته بود، ویزا دریافت کرد و برای تداوی بیماری سرطان بار دیگر به ماسکو رفت.
وفات استاد سیلم بخش، آواز خوان مطرج کشور/1394
در چنین روزی هنرمند شناخته شده کشور استاد سیلم بخش پسر شهنشای غزل استاد رحیم بخش دیده از جهان فروبست.
استادسلیم بخش در سال 1329 خورشیدی در گذر خواجه خوردک خرابات کابل در یک فامیل هنرمند چشم به جهان گشود.تا گوشش احساس کرد ساز شنید وتا چشم باز کرد آلات موسیقی را دید ومانند اکثر اهل خرابات با ساز وسرود بزرگ و بزرگترشد بعد شامل مکتب شده از لیسه غازی فارغ گردید و بعد به صفت کارمند تخنیکی در ریاست مطابع دولتی شروع به کار نمود. بعدا به رادیو افغانستان رفت ومنحیث عضو اداره موسیقی رادیو افغانستان ایفای وظیفه کرد.
استاد سلیم بخش هنر موسیقی را نخست نزد پدر خود زنده یاد استاد رحیم بخش فرا گرفت وبعدا با برادر خود استاد حسین بخش نزد استاد نزاکت علی خان و استاد سلامت علی خان به شاگردی نشست. استاد سلیم بخش و استاد حسین بخش بعداز آن که به وطن عودت نمودند به شکل دوگانه به ثبت آهنگ های کلاسیک و تهمری آغاز کرده وخوب درخشیدند.
زمانی که استاد حسین بخش به هندوستان مهاجر شد هردو برادر ناگزیر شدند به تنهایی هنرنمایی نمایند .
استاد سلیم درآرشیف رادیو تلویزیون افغانستان بیش از یک صد و چهل پارچه آهنگ کلاسیک، غزل و تمری ضبط نموده است.
مدتی بود که استاد سلیم بخش از مریضی شکر رنج می برد، تا اینکه دراثر سکته مغزی دریکی ازبیمارستان های کابل داخل بستر شد. وزارت اطلاعات وفرهنگ جهت تداوی این هنرمند شناخته شده هیچ گونه مساعدتی را روا نداشت . بنا در آخرین لحظات خانواده استاد رحیم بخش وی را به شهر پشاور پاکستان انتقال دادند اما متاسفانه بسیار ناوقت بود و هیچ گونه نتیجهٔ خوبی را در پی نداشت و بالاخردرهمانجا داعی اجل را لبیک گفت . جنازه استاد سلیم بخش به کابل انتقال داده شد و بعداز نماز جنازه درمسجدعیده درشهدای صالحین به خاک سپرده شد.
1221 – تصرف نيشابور بعد از ویرانی هرات و قتل بيش از يك و نيم ميليون نفر توسط سپاهيان مغول
حمله مغول به نیشابور یا سقوط نیشابور (میلادی ۱۲۲۱) بخشی از حملات مغول به سلطنت خوارزمشاه بود که طی آن شهر نیشابور اشغال و غارت گشت.
حمله مغول و تاثیرات پس از آن، به عنوان ضربهای رکودکننده در تاریخ نیشابور و درپی آن تمدن اسلامی مطرح است. این شهر مهد علم و دانش و نوآوری در دوران طلایی اسلام بود «تبدیل به جویبارهای خون گردید، و از سران مردان و زنان و کودکان هرمهایی ساخته شد، و حتی به سگها و گربههای شهر نیز رحم نکردند.»
سقوط نیشابور، ضربهای بزرگ برای سلطنت خوارزمشاهیان بود. بعد از پیروزی مغولان، این شهر و شهرهای تابع آن سالها خالی از سکنه بود.
سلطان محمد خوارزمشاه، نتوانست در مقابل حملهٔ چنگیزخان، ایستادگی کند. شهر و ولایات ماوراءالنهر، هر یک به طور جداگانه، علیه مغولان جنگیدند. سلطان، به بهانهٔ آنکه لشکر جدیدی را آماده کند، به سوی خراسان گریخت و بر طبق خبری، وی در تاریخ ۱۲ صفر ۷۱۷هـ/۱۸ اپریل ۱۲۲۰م وارد نیشابور شد به سمت بغداد نزد خلیفه روانه شد.
1967 – انجام نخستین عمل پیوند قلب
سوم دسامبر 1967 (در روزی چون امروز)، برای نخستین بار در تاریخ پزشگی دکتر کریستیان بارنارد Ch. Barnard در بیماستان «گروت شور Groote schuur» کیپ تاون در جمهوری آفریقای جنوبی عمل پیوند قلب انجام داد که از آن پس امری عادی شده است. این عمل در مورد یک خواربار فروش یهودی 53 ساله به نام لويس وایشاتسکی Lewis Washkansky انجام شد که قلب یک مقتول 25 ساله تصادف اتومبیل را دریافت کرده بود. قلب متعلق به بانو “دنيس” بود. وایشاتسکی 18 روز بعد از بیماری ذات الریه که بی ارتباط به عمل قلب بود درگذشت. بیماران قلب پیوندی بعدی سالها عمر کردند و ….
1674 – زادروز شهر شيكاگو
«ژاک ماركت Jacque Marquette» كشيش کاتولیک فرانسوي از فرقه ژزویت Jesuit سوم دسامبر سال 1674 تصمیم گرفت در جایی که رودخانه شیکاگو به دریاچه میشیگان متصل می شود و بومیان «ایلی نیIllini» در آنجا زندگی می کردند و رفتاری دوستانه ای با او داشتند [و ایالت ایلی نوی به اسم آن قبیله نامگذارده شده است] ساختمانی برای استقرار یک میسیون ترویج مسیحیت بنا نهد. وی چند ماه از این سال را در این ناحيه (ناحيه شيکاگو) ماند و ميسيون را ايجاد کرد که بتدريج پيرامون آن يک آبادي و سپس شهر شيکاگو بوجود آمده است. به استناد ژورنال سفرنامه مارکت، برخی از مورخان این روز را زادروز شهر شیکاگو ـ شهری اینک دو میلیون و هفتصد هزار نفری و با حومه اش 9 میلیونی نوشته اند. در سرشماری چهارم مارس 1837 جمعیت شهر شیکاگو چهار هزار و 170 تن بود. شیکاگو Chicago که به شهر پُر باد معروف است Windy City بزرگترين شهر ايالت ايلي نوي و سومين شهر بزرگ ايالات متحده است.
کشیش ژاک ماركت
مارکت که دانشگاه شهر ميلواكي آمريكا به اسم اوست و دهم جون 1637 در فرانسه به دنیا آمده بود پس از کشیش شدن تصمیم به عزیمت به آمریکای شمالی و جلب بومیان (سرخپوستان) به مسیحیت و در عین حال دیدن مناطق تازه این قاره (اصطلاحا اکتشافات جغرافیایی) گرفت که خواست لوئی چهاردهم پادشاه فرانسه هم بود. مارکت در سال 1666 از فرانسه نو (کانادا) و از طریق دریاچه ای که بعدا میشیگان نامگذاری شده است با یک هیات هفت نفری ازجمله «لوئی ژولیتL. Joliet» اکتشاف گر فرانسوی ـ کبکی خودرا به غرب این دریاچه (امروز ایالتهای ویسکانسین و ایلی نوی) رساند. در اینجا بود که تصمیم به تحقیق بیشتر درباره رود «می سی سی پی» گرفت و با دریافت کمک از قبیله پوتاواتومی، در امتداد رودخانه شیکاگو تا دره می سی پی پیش رفت و موفق شد بداند که «می سی سی پی» رابطه ای با اقیانوس آرام ندارد.
تعیین محل ساخت چند شهر ديگر آمريكا و کانادا را به اين كشيش كه در اصل می خواست هرچه بیشتر بوميان آمريکايي (سرخپوستان) آمریکای شمالی را مسيحي كند نسبت داده اند. کشیش مارکت در سال 1675 و در ناحیه ای در غرب دریاچه میشیگان (ایالت ایلی نوی) بیمار شد و هجدهم ماه مي این سال درگذشت. تا دوران ناپلئون بناپارت، فرانسويان بر يك سوم ايالات متحده امروز حكومت داشتند كه ناپلئون اين قلمرو به وسعت دو میلیون کیلومتر مربع (828 هزار مایل مربع)را طبق قرارداد 30 اپریل 1803 به دولت واشنگتن به مبلع 15 میلیون دلار فروخت تا هزينه جنگهاي اروپايي اش را تامين كند و این مناطق 20 دسامبر این سال به دولت واشنگتن تحویل داده شد و وسعت قلمرو این دولت دفعتا بیش از دو برابر شد. فرانسويان بر خلاف مهاجران انگليسي با سرخپوستان (بومیان محلی) روابط حسنه داشتند. نام بسياري از شهرهاي آمریکا مثلا؛ سن لوئي و … همچنان فرانسوي باقیمانده است. شهر بندری نیوارلیان که به دست فرانسویان ساخته شده است هنوز تا حدي فرهنگ فرانسوي را حفظ کرده است.
نمای امروزی شیکاگو
1971 – سومین جنگ هند و پاکستان و اسارت هشتاد هزار نظامی پاکستانی
سوم دسامبر 1971 و در جریان قیام مسلحانه بنگالی ها که خواهان استقلال و جدایی از پاکستان بودند و هند به آنان کمک می رساند، نیروی هوایی پاکستان به 11 پایگاه نيروي هوایی هند حمله غافلگیرانه کرد و سومین جنگ دو کشور در طول 24 سال آغاز شد که برنده آن هند بود. نیروهای هندی به فرماندهی ژنرال «جاکجی سینگ Jagji Sing Aurora» تا شانزدهم دسامبر بيش از80 هزار نظامی پاکستانی را اسیر کردند که سي و چهار هزار تن از آنان نزديک به سه سال با فرمانده خود «جنرال امير عبدالله خان نیازی» در اسارت بودند. نزدیک به 13 هزار غیر نظامی از جمله مقامات و کارکنان اداري پاکستاني هم که در بنگال شرقی (بعدا به نام بنگلادش) سکونت و فعاليت داشتند به زندان هند افتادند. در پی این شکست نظامی پاکستان بود که بنگال شرقی استقلال یافت. هنگام تقسیم هندوستان و ایجاد کشور پاکستان از مسلمانان شبه قاره، بنگال شرقی به دلیل مسلمان بودن مردمش پاکستان شرقی نام گرفت حال آنکه میان دو قسمت پاکستان هزاران کیلو متر فاصله بود و این دو قسمت در طرفین هند قرارگرفته بودند.
جنرال امير عبدالله خان نیازی
2011 – تاسیس بلوک CELAC
سوم دسامبر 2011 بلوک تازه ای در جهان بوجود آمد. در این روز و در پی دو روز مذاکره و تبادل نظر، سران 33 کشور آمریکای لاتین و کارائیب ایجاد جامعه ای واحد از ملتهای خودرا که به اختصار CELAC نامیده می شود اعلام داشتند. این جامعه همه کشورهای قاره آمریکا به استثنای ایالات متحده و کانادا را شامل می شود.
سران این 33 کشور برای بنیادگذاری جامعه خود درشهر کاراکاس ـ زادگاه سیمون بولیوار ـ آزادیبخش El Librador ملل لاتین قاره آمریکا ـ گرد آمده بودند.
1621 – گاليله ساخت تلسكوپ را تكميل كرد.
1910 – لامپ روشنايي نئون (مهتابي) ساخته شد.
1984 – فاجعه نشت و انفجار گاز در يك كارخانه امريكايي در هند
در سوم دسامبر 1984م، فاجعه عظيم نشت گازهاي شيميايى كه مربوط به كارخانه چند مليّتي امريكايى “يونيون كاربايْد” بود، در شهر پوپال هند، روي داد. اين حادثه كه بر اثر بياحتياطي و عدم رعايت استانداردهاي ايمني از سوي مسؤولين كارخانه، واقع شد، گاز خطرناك ام. آي. سي كه از مواد اصلي تشكيل دهنده سمِّ مرگبار سيانور است، از سه منبع زيرزميني آن نشت كرد و در فضا پراكنده گرديد. بر اثر نشت گاز در اين روز، حداقل 2500 نفر از مردم بيگناه شهر پوپال هند، كشته و دهها هزار نفر ديگر نيز مصدوم شدند.
مناسبت ها
روز جهانی معلولین
روز جهانی معلولین از سال ۱۹۹۲ که از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلام شد، هر ساله در ۱۲ آذر یا ۳ دسامبر برگزار میشود. هدف از تعیین این روز ارتقاء رشد اذهان عمومی درباره مسائل مربوط به معلولیتهای مختلف؛ و افزایش آگاهیهایی بوده است که میبایست از مساله پیوستن افراد معلول در تمامی جنبههای سیاسی؛ اجتماعی؛ اقتصادی و فرهنگی زندگی منتج شود. این وضع به همین منوال طی شد تا در سال ۱۹۹۹ شعاری با مضمون (امکان دسترسی برای همه در هزاره جدید) برگزیده شد و سرلوحه امور قرار گرفت. بیش از پانصد میلیون نفر به دلیل نقص در سیستم روحی و مغزی جسمی و حسی از معلولیت رنج میبرند. اینان هر کجا که باشند و در هر نقطهای از دنیا که به سر برند به دلیل موانع ظاهری و یا اجتماعی با محدودیتهایی در زندگی خود مواجه میشوند. در طی بیست سال اخیر کوششهای چشمگیری در شناساندن و معرفی اشخاص معلول به جامعه انسانی صورت پذیرفته است. یکی ازمواردی که میتوان از آن به عنوان نقطه عطفی در این زمینه نام برد اعلام سال ۱۹۸۱ میلادی به عنوان سال جهانی معلولین است که توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد صورت پذیرفت. در سال بعد (۱۹۸۱) فاصله سالهای ۱۹۹۲ – ۱۹۸۳ میلادی دهه جهانی معلولین نام گرفت تا کیفیت و شرکت فعالانه و همهجانبه افراد معلول را در زندگی اجتماعی و گسترش و پیشرفت آنها ارتقاء بخشد. امروزه در افغانستان معلولان جنگی بیشماری که در طول چهار دهه اخیر متاثر شده اند، وجود دارد.
روز جهانی زبان باسکی
زبان باسکی زبانی است که در شمالشرق اسپانیا و جنوبغرب فرانسه صحبت میشود.
زادروزها
۱۳۶۸ – شارل ششم، پادشاه فرانسه (م. ۱۴۲۲).
۱۴۶۹ – نیکولو ماکیاولی، سیاستمدار و نویسنده و مورخ ایتالیایی.
1857 – جوزف کنراد، نویسندهٔ انگلیسی با اصلیت لهستانی.
1880 – فدر فون بک، فیلد مارشال آلمانی در دوره رایش سوم.
1883 – آنتون وبرن، آهنگساز اتریشی.
1884 _ دكتر راجنْدرا پراساد اولين رئيس جمهور هند
1886 – کارل مان گیورگ سیگبن، فیزیکدان شهیر سوئدی.
1895 – آنا فروید، روانکاو اتریشی.
1900 – ریشارد کون،زیست شیمیدان آلمانی-اتریشی و برنده جایزه نوبل شیمی است
1911 – نینو روتا،آهنگساز ایتالیایی.
۱۹۲۴ – جان بکوس، دانشمند آمریکایی.
1925 – کیم دای جونگ،رئیسجمهور سابق کره جنوبی بین سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۳.
1927 – اندی ویلیامز،خواننده موسیقی پاپ اهل آمریکا.
1930 – ژان-لوک گدار،کارگردان نامی موج نو فرانسوی.
1933 – پاول کروتزن،شیمیدان هالندی و برنده جایزه نوبل است.
1934 – ویکتور گورباتکو،فضانورد اهل کشور شوروی.
1935 – ادی برنیس جانسون،نمایندهٔ حوزه انتخابیه سیام تگزاس از حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا در مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا.
۱۹۴۲ – آلیس شوارتسر، فمینیست و روزنامهنگار آلمانی.
1948 – آزی آزبورن، اسطورههای موسیقی راک و خواننده گروه انگلیسی بلک سبث.
1960 – آزی آزبورن، بازیگر آمریکایی.
داكتر راجنْدرا پراساد اولين رئيس جمهور هند
1960 – جولیان مور، بازیگر آمریکایی-بریتانیایی و نویسنده کتاب کودکان.
1965 – اندرو استنتون، کارگردان، تهیه کننده، نویسنده و صداگذار آمریکایی.
1968 – برندن فریزر، بازیگر آمریکایی.
1970 – کریستین کارمبئو، بازیکن فوتبال و هافبک اهل فرانسه.
1971 – فرانک سینکلر، بازیکن فوتبال جامائیکا.
1981 – داوید ویا، بازیکن فوتبال اهل اسپانیا.
1982 – مایکل اسین، بازیکن فوتبال اهل کشور غنا.
1984 – آورام پاپادوپولوس، بازیکن فوتبال اهل کشور یونان.
1985 – لاسلو چه، شناگر اهل کشور مجارستان.
1994 – جیک تی. آستین، بازیگر آمریکایی.
مرگ ها
311 – دیوکلتیان، امپراتور روم.
1154 – آناستازیوس چهارم، پاپ کلیسای کاتولیک رم.
1552 – فرانسیسکو زاویر، مبلغ مذهبی کلیسای کاتولیک.
1888 – کارل زایس، عینکساز و صنعتگر آلمانی.
1894 – رابرت لویی استیونسن، نویسنده اسکاتلندی.
1912 – پرودنت مورایس، سیاستمدار اهل برزیل و سومین رئیسجمهور این کشور.
1919 – پییر آگوست رنوآر، نقاش فرانسوی.
1956 – الکساندر رودچنکو، هنرمند پیشرو، تندیسگر، نقاش، عکاس و طراح گرافیک اهل روسیه.
1979 – الکساندر رودچنکو، ورزشکار مرد رشتهٔ هاکی روی چمن اهل کشور هند.
1989 – فرناندو مارتین، بسکتبالیست اسپانیایی.
2010 – عبدوملک بهاری، شاعر کودکان و نخستین داستاننویس تاجیکستانی.