نوشته : ن. ک ( بر گرفته از شماره 100 ماهنامه دوربین )
آهنگ ( کهنه زری کو ) با آواز خوانی فرهاد دریا، در اولین شب مراسم نهمین جشنواره بزرگ موسیقی افغانستان و در آغازین شب های ماه حمل سال 1394 ، در یکی از تالار های کشور مالیزیا، طنین افکند و خیل عظیم مشتاقان به هنر موسیقی را به وجد آورد.
آهنگ ( کهنه زری کو ) با ساز های شور انگیز و با تصنیف بسیار زیبا، به ثبت رسیده است. اجرای خوب فرهاد دریا در هماهنگی با ریتم و کمپوز و شنیدن شعری ناب و تازه ، جالب توجه به نظر میرسد. ساز ها در حالی ادامه مییابد که فرهاد دریا، مشتاقانه صدا و شعر منحصر به آهنگش را، به رخ می کشد.
فریاد دریا بیت بیت این آهنگ را اوج خوانی میکند، تسلط او بر شعر و ادای صحیح واژهها، تحسینبرانگیز است .
پایانبخش آهنگ نیز تشویق بیامان و از سر رضایت تماشاگران بود که پس از ترک ستژ توسط فرهاد دریا، کف زدن ها و تشویق های سایر هنرمندان در جشنواره، به هوا برمی خیزد.
آهنگ ( کهنه زری کو ) با بهره مندی از ظرافت های شعری ، ناهنجاری های اجتماعی امروز را به کلام آورده است.
آهنگ صرفاً احساسات درونی خود آواز خوان نیست، بلکه برخاسته از نیاز هایی همگانی است که ابتدا با نوا و ریتمی مناسب آغاز می شود و سپس این احساس همگانی با آواز خوش دریا، به کلام در می آید.
( کهنه زری کو ) این نکته را هم یادآور می شود که شعر این آهنگ در انزوا و خلوت های شاعرانه سروده نشده است و بیش از هر چیز دیگری ، تصویرگر حیات و مناسبات انسانی و اجتماعی است. این گونه سبک موسیقایی، حاصل نگرش های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی فرهاد دریا در طول این سال هاست.
آهنگ های فرهاد دریا غالباً تصویرگر خوبی ها و یاد آوری از عادات پسندیده هستند و با نگاهی سپید و حاکی از امید، جز زیبایی و نیکی به توصیف در
نمی آورد.
این آهنگ نیز همانند آهنگ ( اوغایتا ) پیوندی ناگسستنی با خاطرات گذشته ساکنان این دیار دارد .
فرهاد دریا در آهنگ سال پیش خود نیز با نارضایتی ضمنی از وضعیت بغرنج موجود در کشور، در حسرت «اوغایتا» (آن وقتها) میخواند.
براساس نشانههایی که در آهنگ «اوغایتا» وجود دارند، شاید بتوان دهههای چهل، پنجاه خورشیدی را به عنوان «اوغایتا»ی دریا در نظر گرفت.
و اینک یکسال پس از اجرای آهنگ «اوغایتا» فرهاد دریا به سراغ آهنگی رفته است که در آن تنها به توصیف از خوبی های گذشته نپرداخته است ، بلکه با نگرشی حاکی از دورنگری، به بازگو نمودن نمادها و تشبیهات و تمثیلاتی پرداخته که اگر چه ساده خوان و همه فهم به نظر می رسد، اما هر کدام از این وژه ها، عالمی از معنا با خود به همراه دارند .
در آهنگ ( کهنه زری کو ) ، انسانیت، سخاوت و رفاقت، جایگاهی برجسته و مشهود دارد.
کهنه زری کو، کهنه زری کو
کهنه زری کو، کهنه زری کو
اشک های کهنه، غم های کهنه
درد های کهنه، عشق های کهنه،
دارین می خریم
اشک های کهنه، غم های کهنه
درد های کهنه، عشق های کهنه
دارین می خریم
کهنه زری کو، کهنه زری کو
گل بجای گل دارم، گل بجای گل دارم
تازه تازه دل دارم، تازه تازه دل دارم
در بدل راز نامه، دیوان بیدل دارم
در بدل راز نامه، دیوان بیدل دارم
چراغ های بیکاره، بیارن میدم ستاره
چراغ های بیکاره، بیارن میدم ستاره
عوض گل های خشک، فواره عطراره
عوض گل های خشک، فواره عطراره
کهنه کهنه می گیرم، زر میتم جایش
عشق های کهنه می گیرم، سر میتم جایش
کهنه زری کو، کهنه زری کو
دلدقی ره می گیرم، دل تنگی ره می گیرم
دل دقی ره می گیرم، دل تنگی ره می گیرم
عوضش غزل میتم، شیشه عسل میتم
عوضش قلم میتم، روشنی و شمع میتم
شیشه گلاب مه قصه های ناب مه
شیشه گلاب مه قصه های ناب مه
کاسه ی مسی داری، باغ اطلسی دارم
کاسه ی مسی داری، باغ اطلسی دارم
قصه های کابلی ، مرغ کاهکلی
کاسه ی مسی مسی، مرغ اطلسی
کهنه زری کو، کهنه زری کو
کهنه زری کو، کهنه زری کو
اشک های کهنه، غم های کهنه
درد های کهنه، عشق های کهنه
دارین می خریم
کهنه زری کو، کهنه زری کو