امروز ۲۱ ماه جدی برابر با ۱۱جنوری تقویم میلادی است. روزی که در افغانستان و جهان اتفاقات زیادی به وقوع پیوسته است و ما به مرور برخی از این وقایع میپردازیم.
رویداد ها:
سفر اول احمد شاه بابا به جانب هند و تصرف شهر لاهور/۱۷۴۸
احمدشاه بابا زمانی به قدرت رسید که افغانستان توسط قوای اجنبی تجزیه و اشغال گردیده بود؛ از این رو احمدشاه بابا برای بدست آوردن مناطق از دست رفتهٔ کشور و تأمین سرحدات طبیعی قبلی در هنگام حیات سیاسی و نظامی خویش بیشتر از ده مرتبه به هند، خراسان و شمال افغانستان سفر نمود.
خان جهان خان سپهسالار از طریق غزنی، کابل، جلالآباد و پشاور تا سواحل سند رسید. ناصرخان والی کابل و پشاور که هنوز در قدرت بود میخواست به کمک قشون ایماق و هزاره با قوای افغانی بجنگد، اما قشون ایماق و هزاره از جنگ امتناع ورزیدند. احمدشاه بابا نیز بطرف شرق حرکت نمود و در مسیر راه به استقبال مردم روبرو شد. والی پنجاب در جنگ با احمدشاه بابا تاب پایداری ندیده و به لاهور فرار کرد و احمدشاه بابا در چنین روزی لاهور را اشغال نمود. شهنشاه هند از پیشروی افغانها به هراس افتاد، احمد شاه مغولی ولیعهد، قمرالدین صدراعظم خود را با قوای زیاد، به مقابل افغانها فرستاد و قوای افغانی تحت آتش توپخانه هندیها قرار گرفت که متحمل تلفات زیاد گردید. احمدشاه بابا مجبور شد پنجاب را به میرمنو و ملتان را به زاهد خان واگذار شود و خودش برای فرونشاندن شورشی که توسط لقمان خان برادرزاده اش براه انداخته شده بود به قندهار مراجعت نماید.
وفات عبدالرئوف بینوا/۱۲۹۲
«عبدالرئوف بینوا» در سال 1292 خورشیدی در شهر قندهار به دنیا آمد و تحصیلات متداول روزگار خود را زیر نظر برادر و پدرش فرا گرفت.
آنگونه که در «دانشنامه ادب فارسی در افغانستان» آمده است، بینوا، از خاندانی بلند آوازه و اهل دانش و از طایفه «علی زایی» بود و از جوانی به خدمت دستگاه دولتی درآمد و سالهایی دراز در مؤسسات گوناگون علمی و فرهنگی دولتی، مانند پشتو تولنه (آکادمی علوم پشتو)، دانشگاه کابل، ریاست مطبوعات وزارت اطلاعات و فرهنگ، رادیو افغانستان، روزنامههای مرکزی کشور و آکادمی علوم افغانستان، در سمتهای گوناگون کارمند و عضو عادی تا ریاست و وزارت خدمت کرد.
مدتی از عمر بینوا نیز در فعالیتهای سیاسی سپری شد و آنگونه که «سید محمد باقر مصباح زاده» در کتاب «آغاز و فرجام جنبشهای سیاسی در افغانستان» نوشته است، بینوا یکی از فعّالین و بنیانگذاران حزب «ویش زلمیان» و اولین دبیر کل این حزب بود که در مجله «انگار» مقاله مینوشت.
اعضای حزب «ویش زلیمان» که نام فارسی آن «جوانان بیدار» است، نخستین گروهی بودند که در سال 1326 خورشیدی یک جنبش سیاسی با گرایش ناسیونالیستی روشنفکرانه بوجود آوردند.
بر اساس منابع مصباح زاده، اندیشههای ضد استعماری این حزب سیاسی در دامن انجمن ادبی کابل و مطبوعات دولتی جوانه زد و در طی 2 دهه شکل گرفت و اندیشههای این حزب توسط 50 نفر از روشنفکران، شاعران و نویسندگان این حزب در رسالهای معروف به نام «ویش زلیمان» بازتاب یافت که این رساله توسط عبدالرئوف بینوا مدیر مجله «کابل» گردآوری و منتشر شد.
بینوا در سال 1345 به حزب «جمعیّت دموکراتیک مترقی» که توسط «محمّد هاشم میوندوال» نخست وزیر وقت افغانستان تأسیس شده بود، پیوست و در کابینه وی به عنوان وزیر اطلاعات و فرهنگ منصوب شد.
بینوا اگر چه سالهای زیادی از عمر خود را در سیاست سپری کرد اما در عرصههای ادبی به خصوص در زمینه زبان و ادبیات پشتو نیز فعالیتهای درخشانی از خود بجا گذاشته است.
بینوا از برجستهترین دولتمردان ادیب افغانستان در دوره معاصر به شمار میآید و در نثر و نظم پشتو مقام برجستهای دارد.
سرودههای اجتماعی و ملی بینوا به زبان پشتو از محبوبیت فراوانی برخوردار و نثر شیوا و آثار خوشنویسی وی در بیشتر مطبوعات و نشریات هنری افغانستان منتشر شده است.
همچنین اشعار وی به زبانهای روسی و عربی نیز ترجمه شده است.
وی علاوه بر زبان پشتو به فارسی نیز مینوشت و آثاری نیز به این زبان از بینوا به جا مانده است و از اردو و عربی نیز آثاری را به پشتو و فارسی ترجمه کرده است.
مهمترین آنها که در مجله آریانا به فارسی منتشر شده است میتوان به این مقالات اشاره کرد:
«مقام زن در آریاییهای قدیم»، «دختران آریانا»، «سید فتح علی حسین گردیزی»، «اهورمزدا در پشتو»، «محاربه کابل و قندهار»، «داور یا زمین داور»، «پنجوابی»، «رابعه بلخی»، «نفحات الانس مولانا جامی»، «تحفهالعلما یا خطابه امیر شیر علی خان»، «ریشه کلمه آریا و آریانا در پشتو»، «لغات پشتو در عصر ویدی و اوستا».
این دولتمرد و پژوهشگر برجسته افغانستان سرانجام در 21 ماه جدی1363 خورشیدی در افغانستان درگذشت.
وفات سردار عبدالعزیز حیرت شاعر و نویسنده/1337
سردار عبدالعزیز حیرت شاعر و نویسنده ی وطن پرست و از روسای اسبق انجمن ادبی هرات، در چنین روزی دیده از جهان فرو بست.
وی اولین فعالیت دولتی خود را در عصر امیر حبیب الله خان در سال 1285 خورشیدی شروع کرد و در دوره نادرخان در سال 1310 سرکنسول افغانستان در مشهد شد. در این ایام با ایرج میرزا شاعر معروف ایرانی آشنا شد و ایرج نیز برای او اشعاری سرود.
حیرت پس از چندی مدیریت دفتر خارجه هرات را بر عهده گرفت. وی در سال 1325 باز نشسته شد .
حیرت بیشتر در زمینه تصوف مطالعه داشت و اهل شعر بود. نخست « بسمل» تخلص میکرد. ولی بعد آنرا به « حیرت » تغییر داد. اشعاد و نوشته های او در نشریه سراج الاخبار، روزنامه اتفاق اسلام و ماهنامه هرات منتشر شده است.
وقوع انفجار در مهمانخانه مقام ولایت قندهار/1395
دو انفجار در مهمانخانه والی قندهار باعث مرگ پنج نفر شده و دوازده نفر زخمی به جا گذاشت.
همایون عزیزی، والی قندهار و جمعه محمد عبدالله الکعبی، سفیر امارات در افغانستان در میان زخمیان این انفجارها بودند.
انفجارها در مهمانخانه والی قندهار حوالی ساعت ۷ شامگاه به وقت محلی زمانی اتفاق افتاد که سفیر امارات همراه با والی قندهار و دیگر مقامات بلندرتبه این ولایت، مشغول صرف شام بودند.
سفیر امارات در همان روز به قندهار رفته بود و ساختمان یک دارالایتام را درین شهر افتتاح کرد.