به یاد لطیفی « پدر سینمای افغانستان »
برگرفته از: انجنیر محمد عالم یوسفی کاکر
امروز بیست و یکم ماه جوزا سال 1397 مصادف با پنجاه و سومین سالروز درگذشت بنیان گذار سینمای افغانستان، شاد روان عبدالرشید لطیفی است.
مرحوم استاد عبدالرشید لطیفی؛ از جمله بنیادگذاران تیاتر افغانستان بود. او نویسنده توانا، نمایشنامه نویس، کارمند دولتی ورزیده و دلسوز جامعه و بالاخره انسان وارسته یی بود که تیاتر افغانستان را بیناد گذاشت . اونخستین نویسنده یی بود که اولین فلم افغانستان بنام « عشق و دوستی » را نوشت و در شهر لاهور هندوستان تهیه نمود .
نام استاد عبدالرشید لطیفی در کنار هنرپيشه گان ممتاز کشور چون مرحوم استاد عبدالغفور بريشنا ، مرحوم عبدالرحمن بينا ، مرحوم غلام علی اميد ، استاد عبدالرشيد جليا ، استاد قيوم بيسد ، مرحوم محمد اکبر نادم ، مرحوم غلام عمر شاکر ، عبدالطيف نشاط ملک خيل بهره ، ذره ، استاد رفيق صادق ، وزيرمحمد نگهت ، اسدالله آرام ، محمد امين آشفته ، فراز ، يوسف زاده ، نيک محمد قايل ، محمد ابراهيم نسيم ، صابر هروی ، خليل قاريزاده ، حفيظ الله خيال ، عظيم رعد ، داکتر فرحان، تاریخ فرهنگی تیاتر و سینما افغانستان را وقار بخشیده است .
عبدالرشـيد لطیفی در 1289 هـ ش در برکی راجان لوگر در خانوادۀ اهل فرهنگ تولد شد و پس از فراگيری تعليمات خصوصی به مکتب باغبان کوچه کابل درس خواند و از آنجا به ليسه عالی حربيه رفت. برابر با چهارمين سال آزادی افغانستان به ليسه امانيه شامل شد. پیش از به سر رسانيدن تحصيل به انيس که در آن زمان به شکل جريده زير نظر مستقيم غلام محی الدين انيس بنيانگذار آن به نشر می رسيد پيوست و جزو همکاران آن نشريه شد و تا زمان اغتشاش بدان کار پرداخت. بعد از وفات غلام محی الدین انیس مدیریت انیس به سرور جویا رسید و بعد از آن مرحوم لطیفی ؛ این سمت را به دوش گرفت . در حقیقت یکی از کسانی که از ابتدا با محی الدین انیس در روزنامه همکار بود “عبدالرشید لطیفی” بود که از ابتدای تاسیس این روزنامه، یکی از نویسندگان پرکار آن بود.
مرحوم لطیفی به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، عربی و روسی تسلط داشت و با تجربیاتی که داشت توانست بر شمار خوانندگان انیس بیافزاید.
او توانست در زمان مدیریت خود در انیس، بار دیگر آن را از هفته نامه به روزنامه تبدیل و قطع آن را نیز بزرگ (روزنامه ای) کند.
غلام عمر شاکر يکی از روزنامه نگاران پر سابقه و يکی از نخستين ممثلان راديويی و تياتر آن وقت پیرامون شناسائی لطيفی باری بخاطر می آورد که در سال 1306 هـ ش در دفتر جريده انيس در محضر موسس آن محی الدین انيس و سرمحرر آن سرور جويا نشسته بوديم که جوانی وارد شد و کاغذی را به محی الدین انيس سپرد. پرسید که این مقاله را کی نوشته؟ و به جوان گفت اسم مبارک؟ جواب داد: عبدالرشيد. مرحوم انيس مجدداً پرسید که این مقاله را خودت نوشته ای؟ وی گفت آری. مرحوم انيس در حاليکه کاغذ را به جويا داد گفت: اين جوان استعداد شگرف دارد… و لطيفی اين استعداد شگرف از همان روز ها و سالها که بيش از هژده سال نداشت با مطبوعات پيوند يافت.
در دوره امیر حبیب الله کلکانی نویسنده ها و افراد چیز فهم و مکتبی یا در تجرید بودند و یا اختفا و انزوا به سر می بردند، و لطيفی در اين زمان از شمار روشنفکرانی بود که نه تنها به جرگه این گروه نه پيوست، بلکه در مخالفت با آنان در سمت جنوبی بر حالت متواری و حلقه ی مقاومت همگام شد. بار ديگر نشر انيس را با موسس آن ادامه داد.
در سال 1310 هـ ش با تأسيس انجمن ادبی کابل لطيفی به عضويت این کانون پذيرفته شد. انجمن ادبی کابل در اين زمان ميعادگاه شماری از مشروطه خواهان روشنگر نيز بود. پايمردانی که هر کدام به نحوی با زندان، خانه نشينی و زولانه و زنجير و « کوته قفلی » های نفسگير آشنا بودند و هر کدام پايان راه خويش را زندان و انزوا در می يافتند. بدنبال عضويت در انجمن ادبی، در مجله صحيه منشتره رياست مستقل طبيه آن وقت به کار پرداخت و آنرا با نوشته ها و تراجم انباشته ساخت.
مرحوم لطیفی از آغاز تا فرجام وظایف مختلف را در دوایر فرهنگی و اداری افغانستان به عهده داشت : چنانچه لطيفی مسؤولیت پوهنی ننداری اولین تیاتر افغانستان ؛ بعد از تیاتر پغمان که در زمان شاه امان الله تاسیس شده بود؛ داشت ، مديريت مجله صحيه، عضويت انجمن ادبی، مديریت عمومی آژانس باختر، مدیرست مجله برگ سبز، مديريت روزنامه انيس، مديريت شعبه سوم سياسی وزارت امور خارجه، وابسته و آتشه مطبوعاتی و کلتوری و آمريت اطلاعات و مطبوعات در قاهره، رئيس نشرات راديو و رياست مرستون یا دارالمساکین و رياست پوهنی ننداری. ولی زود زود برکنار می شد و يا بيکار و يا به کار ديگری گماشته می شد. چرا که او همواره در جستجوی آفرينش آن چيزی بود که به سود مردم باشد.
نخستين اثر نمايشی را که لطيفی عرضه کرد و آنرا در مجله صحيه نيز انتشار داد، درامی بود بنام «مسلک» و يا «در ميان دو سنگ»؛ برگردانی از منابع ترکی.
در اين درامه عواطف پدرانه از يک سو و احساسات انسانی از سوی ديگر با هم در تعارض می آيند. طبيبی که به معالجه کودکی ميرود و پس از تشخيص روشن می شود که بيماری کودک ديفتری است و او با همين یک آمپول ديفتری می خواهد کودک بيمار را درمان کند، اما برايش خبر می آورند که فرزند خود او نيز از اين بيماری در رنج است. با يک آمپول دوا که در دسترس قرار دارد فرزند خود و يا آن کودک ديگر را مداوا کند، کدام یکی را؟ در بين دو سنگ می ماند سر انجام وجدان و مسلک طبابت کارش را می کند. احساسات انسان دوستی بر عواطف پدری برتری می يابد و به معالجۀ آن کودک ديگر می پردازد.
چند سال بعد وقتی اين درامه به روی ستيژ آمد مردم عوام بر دکتر می خنديدند و پنداشت ايشان چندان بود که می گفتند: ” چراغی که در خانه بسوزد مسجد را صبر است. ” اما با اين همه نقش ها بر لوح زمان و اذهان مرد آن روزگار نشست و ماندگاری يافت.
نمایشنامه های دیگر مرحوم لطیفی عبارتند از : « متخصص سالون » که ترجمه و در مجله ادبی کابل نیز انتشار یافت . «من بميرم و تو نميری»، «پيراهن عروسی»، «زن و طلا»، «شوهر هفتم»، «شمعدان های نقره»، «شبی که آواز زنگ ها شنيده ميشد»، «گنج فقط برای شوهران» ، « هفت رنگ » و برخی از نمايشنامه های ديگر.
همچنان مرحوم لطيفی نمايشنامه های چندی را نگاشته است که هر کدام پرخاشی بود در برابر بی عدالتی های جامعه ؛ از آن جمله است، «او پدرم نيست»، «پرندۀ مجروح»، «شام زندگی»، «شهدا»، «محکوم سرنوشت»، «اول و آخر»، «سرود مرگ»، «تکت بخت آزمائی»، «خاتمه عشق»، «گرسنه ها» و نمايشنامه های ديگر…
در سال 1338 هـ ش؛ شمس قیاموف اولین رژیسوری خارجی بود که وارد افغانستان شد و نمایشنامه « گلوله در قلب» اثر توفیق الحکیم را استاد لطیفی ترجمه نمود بود ریسوری نمود و در روی سن پیاده کرد که مورد استقبال قرار گرفت . دومین کار قیاموف نمایشنامه « شام زندگی» بود که توسط لطیفی اداپت گردید . این نمایش نامه در استیژ متحرک کابل ننداری به نمایش گذاشته شد.( 3)
از کار های ارزنده يی که استاد عبدالرشيد لطيفی انجام داد يکی هم دعوت هنرمندان و خبره گان تياتر تاجيکستان شوروی وقت به کابل و تبادل هيئت های هنری دو کشور بود. برای شناسايی و هنر نمايی تا هنرمندان ما به فضا های تازه هنری دست يابند و به وسعت و بالندگی بيشتر برسند. و در سال 1343 استاد مهربان نظروف که سمت مشاور پوهنی ننداری را داشت نخستين نمايشنامه يی را که دايرکت کرده اثری بود از رشيد لطيفی بنام “بعد از يک عمر ” که استاد نظروف ضمن مشوره با استاد لطيفی نقش منفی ديگری در اين نمايشنامه افزود و نامش را گذاشت “او پدرم نيست” پدری که سفيهانه از فرزندش فاصله گرفته و ارزشهای پدری را زير پا نهاده است.
لطيفی از طريق راديو کار های ارزنده يی را به فرجام آورد. باری در زمانی که تمثيل به شکل ديالوگ ها در راديو آغاز شده بود، در سال 1322 که سرمای کابل بيداد می کرد و زغال در دستمال های ابريشمين جا يافته بود، درامی به نام زمستان نوشت که از راديو نشر شد. وی در همین سال نخستین فلم افغانی با نام ( عشق و دوستی ) را تهیه و کارگردانی نمود.
در زمان استاد عبدالرشيد لطيفی تياتر پشتو رسما تشکيل شد. اين تياتر با نمايش يکی از آثار لطيفی که به نام «قهرمانان» بود و به پشتو بر گردان شده بود به وسيله استاد رفیق صادق رژی شده و ممثلان ورزيده ممثل ف. فضلی و صايمه مقصودی و شماری ديگر در آن نقش داشتند.
بنا” از نوشته ها و مقاله های او در انيس و نشريه های ديگر، از نمايشنامه ها و تمثيل های او در راديو و تياتر آنزمان، اين حقيقت بخوبی روشن می گردد که لطيفی با حقيقيت و با مردم همنوا و همراه بوده است .
استاد عبدالرشید لطیفی بنا بر هدایت استاد صلاح الدین سلجوقی به کار پوهنی ننداری پرداخت و اسالیب و معیار هایی برای بازی و بازیگری وضع کرد، محل نمایش را گزید و کار هنری پوهنی ننداری را رونق داد.
از آن سالها يعنی از سال 1321 که «روحی روزنه» به ميان آمد تا سالهای سی که به پايان خود نزديک می شد لطيفی گرم و سرد روزگار و جامعه اش را بخوبی حس کرده بود. در درازای اين سالها تياتر و صحنۀ تمثيل فراز و فرود های فراوانی را ديده بود. و ممثلان و هنرمندان بسياری آمده بودند و دو باره اين صحنه را ترک کرده بودند.
با طليعه نهضت نسوان، سهم لطيفی در ترغيب زنان به تياتر نيز چشمگير بود. … لطيفی فرصت را مساعد ساخت تا نه هنرمندان و ممثل احساس حقارت نکند بلکه زنان نیز در اين راه گام برداردند ونخستين زن حبيبه عسکر بود که همه ديوار های افراخته را ويران کرد.
مرحوم لطیفی در سال 1327 هـ ش دارالمساکین یا مرستون را ایجاد کرد. او در این آسایشگاه کار های بزرگی اموزشی و هنری را پی ریزی نمود و شعبات صحی ، کودکستان و خیاطی و بافندگی و موسیقی را بنیاد گذاشت و شش سال مدیریت این آسایشگاه را داشت و برعلاوه آن تمثیل و تیاتر را نیزدر مرستون پیش میبرد . استاد لطیفی بعد از تقرر در ریاست مرستون بنابر شوق و علاقه که به تیاتر و هنر تیاتر داشت، از اینرو از ریاست مستقل مطبوعات وقت امتیاز نمایشات تیاتری را برای مرستون حاصل کرد و همین موجب شد که دریک سالون دو ارگان مختلف تنایشات تیاتری داشته باشند . چنانچه یک هفاه هنرمندان پوهنی ننداری نمایشات خود را داشت و هفته دیگر نمایشات تیاتر مرستون که به ابتکار مرحوم لطیفی بنیاد گذاشته شده بود؛ پیاده میگردید .
استاد عبدالرشيد لطيفی اين ابر مرد لوگر زمین و هنر و تياتر و تمثیل پس از سالها جهد و تلاش سر انجام به مرض سل مصاب و در بالاخره روز جمعه 21 ماه جوزا سال 1344 هـ ش ديده از جهان فرو بست. نوشته های کمدی موصوف بر روی لب ها خنده میاورد و نمایشنامه های تراژیدی او اشک چشمان بیننده گان را فرو می ریخت .
زیر نویسها :
1 – اوحدی – علی، مناظری شتابزده، فراز های از ادبیات دری افغانستان ، سال چاپ و محل چاپ ندارد .
2 – حسین زاده – بصیر احمد، روزنامه ‘انیس’ افغانستان هشتاد ساله شد، بی بی سی ، 15 ثور 1386 هـ ش .
3 – دعا گوی – مهدی، فراز و فرود تیاتر در افغانستان، کابل ، 1369 هـ ش، ص 86 – 87 .
4 – دعا گویی – ایضا” ، ص 61 .
5 – دعا گویی، ایضا” ، ص 67 .
6 – عزیز آسوده – طهماس، سیمای معاصران ؛ استاد عبدالرشید لطیفی، برگرفته از سایت ( افغان سینما تیاتر)