ابدات عصر تيموری افغانستان

ابدات عصر تيموری افغانستان

 

نـويـسنـده: رابرت بايرن
Robert Bayern
متـرجـم: احــمـد عـلـی کـھـزاد
اقتباس و ترجمه از کتاب »سومين کنگرۀ بين المللی آرت و باستان شناسی ايرانی«، ليننگراد، 1935
1322

ابدات دوره ھای اسلامی که در خاک افغانستان ديده ميشود از نقطۀ نظر تاريخ از قرن يازده تا قرن شانزده مسيحی را در بر ميگيرد. اگرچه مرام اصلی ما در اينجا مطالعۀ آبدات عصر تيموری افغانستان و مخصوصاً آثار ھرات است، معذالک اول بصورت مقدمه و ايجاز از بعضی عمرانات با شکوھی صحبت ميکنيم که محصول قرن يازده يعنی دورۀ اول عروج ھنر، صنعت و عمران غزنی ميباشد. در ميان آبدات معروف غزنی اول از ھمه مناره ھائی که قاعده و تھداب آن بشکل ستاره است و آنھا را معمولاً در قرن اخير »مناره ھای فتح« خوانند، قابل تذکار است. در غزنی دو مناره موجود است که در ظاھر امر ھر دو مشابه ھم اند ولی در حقيقت يکی نسبت به ديگری از نقطۀ نظر حجم و تزئينات برتری دارد. منارۀ خوردتر به امر سلطان محمود ابن سبکتگين در اوائل قرن 11اعمار شده . منارۀ عريضتر که دارای تزئينات مفصل تر ميباشد، به امر و ارادۀ سلطان مسعود سوم تقريباً 90سال بعدتر از منارۀ اول الذکر آباد گرديده است. اروپائی ھا اين مناره ھا را بار اول در نيمۀ اول قرن 19شناختند و بار اول سياح
انگليسی موسوم به »وين «Vigneاز ين برج ھا که قاعدۀ آن بشکل ستاره است، رسمی بعمل آورد. قراريکه رسم ھای سياح مذکور نشان ميدھد به اندازۀ ارتفاع قسمت رخدار، برج ھا حصۀ استوانه ئی ھم داشت. چون رسم ھای »وين« از فاصلۀ دوری
بعمل آمده بود، جزئيات را نشان داده نميتوانست. معذالک از روی يک قطعه عکس قديمه که در کابل ميباشد، معلوم ميشود که منارۀ مسعود در قسمت ھای رخدار خود بطور متناوب دارای حصص چقور و ھموار بوده و قسمت بالای آن حصه ھای گچکاری با نوشته ھا و کتيبه ھای کوفی داشته است. ھنگاميکه اين عکس برداشته شد مناره محتملاً 140فت ] 42.7متر[ بلندی داشت. از روی رسم »وين« معلوم ميشود که منارۀ ديگر يعنی منارۀ محمود ھم بھمين اندازه بود. شکل و تيپ اين مناره ھا مخصوص به خود شان است، معذالک قرار اطلاعی که در دست است بدين نمونه مناری در ھرات ھم ديده شده که يک قسمت آن ھشت ضلعی و رخدار و قسمت فوقانی آن استوانه ئی شکل بود چنانکه »خانيکوف «Khanikovدر 1858در »شيروان«، بطرف شرق ھرات، چنين مناره ئی را ديده و در باب آن مينويسد: “ميناری به ارتفاع 29متر در شيروان، مشرق ھرات وجود دارد که يک قسمت آن رده ھای عمودی دارد و قاعدۀ آن ھشت ضلعی است.” اين ميناره مشابھتی با ميناره ھای غزنی داشت. فعلاً از برج ھائيکه قاعدۀ آن بشکل ستاره است فقط يکی در «خواجه عالم» اصفھان است که در حوالی 803ھجری ( 1400م). بنا يافته و قاعدۀ آن عوض اينکه بشکل ھشت ستاره باشد، بصورت دوازده ستاره ميباشد. اين ميناره ھم در بھار سال گذشته افتاد و از بين رفت. خارج از علاقۀ شھر غزنی موجوده در دھکده ئی که بنام »روضه« شھرت دارد، مقبره و آرامگاه سلطان محمود ابن سبکتگين وجود دارد. من راجع به کتيبۀ اين مقبره ھيچ يک عقيده ئی ندارم و تاريخ آن حتی نزد »داکتر فلوری «Dr. Fleuryمتوفا ھم مشکوک است. بھر حال نقوش و تزئينات آن بنظر من نمايندۀ قريحۀ صاف آريائی است و چنين به نظر می آيد که قبل از انبساط نفوذ ھندی که در مقابر غزنی قرون مابعد تفوق دارد، بميان آمده است. وادی ھرات که حصۀ مھم خراسان را تشکيل داده است با رودخانه ھريرود آبياری ميشود. راھی که از قندھار و ھند به اينطرف می آيد، روی پل مالان عبور ميکند و اين پل را بار اول مقدسی در قرن دھم تذکار داده است. اگرچه ھنوز امروز ھم اين پل پا برجاست ولی آب ھر سال گوشه ئی از آنرا از بين برده و ميبرد. به اين مناسبت از موجوديت اوليه و قديم آن چيز زيادی باقی نمانده جز موقعيت و شکل پايه ھا که چندان تغييری نکرده است. خوند مير در قرن پانزده متذکر شده است که پل مالان 28کمان داشت. اين پل حالا 26کمان دارد و مانند اغلب پل ھای قديمه پايه ھای آن دو خط رفت و آمد را بکمال خوبی استوار نگھداشته است.

نتیجه تصویری برای پل مالان
ھرات شھری است مربع و سه قطار ديوار آنرا احاطه کرده و مانند شھر قسطنطنيه دورادور آن خندق است. در وسط شھر مسجدی است معروف به »مسجد جامع« که حياط آن صد يارد ( 91.4متر) طول و 65يارد ( 59.4متر) عرض دارد. به چھار دور حياط مسجد قطار کمان ھای رواق ھا ديده ميشود و تا اندارۀ که از روی عکس قضاوت ميتوانم به رواق ھای مسجد کلان بخارا شباھت بھم ميرساند. قرار تذکار معين الدين اسفزاری مسجد جامع ھرات را سلطان غياث الدين محمد ابن سام غوری در سال 597ھجری مطابق ) 1200م(. بنأ نھاده و ھنوز ھم کتيبۀ کوفی در ين مسجد است که سبک نگارش آن به عصر بانی مسجد موافقت ميکند. خود سلطان غياث الدين ھم در مقبره ئی که به مسجد جامع متصل و پيوست است، دفن ميباشد. مقبرۀ او را
بعداً ملکان کرت قرن در 14مجدداً تزھين کرده اند. کتيبه ئی به خط نسخ از ين عصر بيادگار مانده و دارای عناوينی است که معمولاً ايل خان »اولجيتو« و »ابو سعيد« امرای مطيع دودمان کرت استعمال ميکردند. سلالۀ کرت حتی در ايوان عمدۀ مسجد جامع ھم تزھيناتی از خود بيادگار گذاشته اند. پايانتر از آخرين مرمت کاری ھای اين مسجد صحبت ميکنيم که در عصر تيموری ھا بعمل آمده است.

قشون تيمور ھرات را در 783ھجری ( 1381م). متصرف شد و چھارمين نواسۀ او شاھرخ در 796ھجری ( 1396م). به حکمرانی خراسان نايل گرديد. بدين قرار مشاراليه اول محض حکمران ولايت ھرات و متعاقباً حکمفرمای امپراطوری وسيعی شد و پنجاه سال تمام را به اين منوال گذرانيد و در مدت زياد اين دوره پسرش الغ بيگ در سمرقند حکمرانی ميکرد. اين دوره را ميتوان اولين دورۀ بزرگ رونسانس تيموری ناميد.
ارگ اختيار الدين که در شمال شھر ھرات واقع است، بدست ملوک کرت آباد و از طرف تيمور خراب شد. شاھرخ آنرا در 818ھجری ( 1415م). مجدداً آباد کرد و برج زاويه شمال غربی آن که با کاشی ھای آبی مزين ميباشد )اگر چه خشت ھای آن خام است( محتملاً يادگاری از ين مرمت کاری ھای عصر شاھرخ است. در 832 ھجری مطابق 1427م. شاھرخ گذرگاه )گازرگاه( را که در آن مزار حضرت خواجه عبدالله انصاری است، مجدداً آباد کرد. گازرگاه در پای يکی از شاخه ھای کوه پاروپاميزوس (2) تقريباً در حوالی دو ميلی شمال شرقی شھر واقع است) .(3ايوان عمدۀ اين مزار که خلاف معمول عوض غرب رخ بطرف شرق است، ھفتاد فت ( 21.3 متر) بلندی دارد و کمانی از رواق تا دم ايوان تماس پيدا کرده است. طرز بنای اين ايوان ھا که نماينده و مميزۀ سبک معماری خراسان است با اکثر احتمالات اصلاً در سيستان بميان آمده، ترقی کرده و معمول شده است. در تربت »شيخ جام« که ميان مشھد و ھرات واقع است، ايوان ديگری به اين نمونه ھا ديده ميشود. از احتمال بعيد نيست که اين ايوان ھا و طاقھا در سبک معماری مغل ھای ھند تاثير افگنده باشد. چنين نفوذی در حوالی اين وقت در اثر تبادلۀ سفرا بين شاھرخ و امپراطور »دای منگ «Dai Mingتوسعه يافته بود. مربوط به اين مطلب بايد متذکر شوم که يکی از سفرای چينی مقيم ھرات ظرف بزرگ مفرغ به شھر اھدا کرده بود که در يکی از مدرسه ھای داخل شھر موجود است. شبيھه به اين ظرف يکی در مسجد جامع است که به ديگ تيمور در ترکستان شباھت تام دارد ولی اندازۀ آن برابر دو ثلث ديگ اخير الذکر ميباشد.
کسی که از نقطۀ نظر عمرانات نامش از شاھرخ ھم معروفتر شده و دنيا او را بحيث حامی معماران شناخته، عصمت الدين گوھر شاد ملکۀ شاھرخ است که اسمش را مسجد گوھر شاد مشھد زنده نگھداشته است. کار عمران اين مسجد در 821 ھجری مطابق 1418م. به پايان رسيد. به اين تاريخ بنای عمارت باشکوه تری بنظر می آيد که عبارت از مصلی ھرات است. چون مخارج اين دو بنای مجلل از کيسۀ شخصی ملکه پرداخته ميشود و پول ھنگفتی را ايجاب ميکرد، فرض کرده ميتوانيم که شروع آبادی دومی به اتمام کار اولی مشروط بود. پروژه و نقشۀ بنای دومی يعنی مصلی ھرات ھم بدست معمار دربار قوام الدين شيرازی بعمل آمد. آبادی مصلی 20سال دربر گرفت و در 841ھجری ) 1437م(. به اتمام رسيد. مصلی دروازه ئی داشت عالی و بلند. حياط مربعی داشت که اطراف آنرا طاق ھای دو منزله فراگرفته بود و چھار مينار داشت. در مقابل دروازه بطرف غرب ايوان واحدی ساخته شده بود و عقب آن دو حجرۀ مدور با گنبدی ھا وجود داشت. تمام مصلی با کاشی ھائی کار شده بود که از ھر رھگذر بر تمام آبدات اسلامی رجحان داشت. متصل به ضلع شمالی مصلی، گوھر شاد مدرسه ئی آباد نموده بود و داخل آنرا برای قبور خاندان شاھی وقف کرده بود.
تمام اين بنای عالی در سال 1885م. به امر امير عبدالرحمن خان خراب گرديد. معذالک پيش از آغاز خرابی يکنفر صاحب منصب انگليسی موسوم به »لوکيلی «Luckilyرسمی از آن برداشته است. در صحنه مقابل اين رسم دروازه مدرسه ويکی از دو ميناره ھای مربوطۀ آن و بطرف راست کمان ھای طاق ھای حياط مدرسه ملاحظه ميشود. در عقب ايوان و دو گنبد مصلی جلب نظر ميکند.

نتیجه تصویری برای عکس قدیمی مسجد جامع هرات

امروز فقط دو مينارۀ مصلی باقی مانده است. در ھر ميناره خشت ھای کاشی آبی تاريک بشکل برش الماس کار شده و فواصل ميان آنھا با کاشی ھای سفيد پر شده است. قاعده مينار شکوه و زيبائی فوق العاده دارد. در اين جا الوان متعدد کار شده و رنگ سبز تيز خيلی ھا به قشنگی مينار افزوده است. در شروع قاعده ميناره يک سلسله لوايح مرمری است که در آن عناوين شاھی به خط کوفی کنده شده است. از مدرسه تنھا ميناره ئی باقی مانده که در رسم ديده ميشود. کاشی ھای لوزی در خشت ھای ساده نقر شده. مقبره ئی که تمام مؤرخين عصر و امپراطور بابر ذکر نموده ھنوز پا برجاست. اين مقبره بايد در حوالی 834ھجری ) 1430م(. آباد شده باشد. بايسنغر پسر شاھرخ و ملکه گوھر شاد که در 847ھجری ) 1443م(. وفات نمود،
در اينجا دفن شدند) .(4ارتفاع مجموعی اين بنا 70فت است و ساختمان گنبد آن از گنبد »گور مير« سمرقند فرق دارد. اين گنبد شامل سه سقف ميباشد که وسطی آن ساده و به گنبد فوقانی چسپانيده شده. پايان تر گنبد سومی است که با پيش برآمدگی زوايه ھا در ديوار ھای اطراف پيوست و متصل شده و به اصول عجيب طاق ھا و محراب ھای کوچک تزئين يافته و با الوان آبی و سفيد و گلابی وغيره منقوش است. وقتيکه شاھرخ در 851ھجری ) 1447م(. وفات کرد، جسدش دو سال در ين مقبره بود تا اينکه الغ بيگ آنرا به بخارا نقل داد. ملکه گوھر شاد اضطراب و پريشانی ھای زيادی را تا حوالی سن 80سالگی متحمل شد و آخر از طرف ابوسعيد حکمفرمای سمرقند بقتل رسيد. مشاراليھا و عده ئی از اعضای خانوادۀ او در اينجا دفن شدند و تا قبل از اختتام قرن 19مقابر آنھا تشخيص ميشد.) (5در 1858زمانيکه »خانيکوف« در ھرات بود در ين بنأ 9قبر را ملاحظه نموده بود. در 1858م. شش قبر ديده ميشد و حالا سه قبر بيش نيست و سنگ ھای روی مزار سياه و کنده کاری ھای زياد دارد.
در مجاورت اينجا در ھوای آزاد مقبرۀ سنگی ئی ديگری است که بايقرا پسر عمر شيخ پسر تيمور در آن مدفون است. از يادگارھای دورۀ ابوسعيد يا اقلاً از عمرانات ربع سوم قرن 15مقبرۀ بزرگ خواجه ابونصر پارسا است که يگانه آبدۀ شھر بلخ ميباشد و از نقطۀ نظر ھنر طرف دلچسپی واقع شده ميتواند. تاريخ اين بنا قراريکه معين کرديم مربوط به ربع سوم قرن 15است زيرا اينقدر ميدانيم که ابو نصر پارسا در 856ھجری ) 1452م(. پير مرد سالخورده ئی شده بود. اين عمارت مميزات عجيبی دارد. کمان طاق از فرق گنبد بلندتر معلوم ميشود و از دو جناح کمر طاق برج ھای بلندی از روی بام ھای طاق ھای اطرافی به ھوا بالا شده است. بدو طرف طاق پايه ھائی است که شايد و حتی مانند گازرگاه کمانی روی آنھا استوار بوده باشد. گنبد شامل گنبد داخلی نيز ميباشد و چون آنرا نديده ام شرح داده نميتوانم. اطراف قاعده گنبد دوازده دريچه دارد و اضلاع آنھا مانند اضلاع کلکين ھای گنبد گور مير بھم تماس دارند. خارج شھر بلخ بطرف شرق مقبرۀ خواجه عکاشه ديده ميشود. گنبد آن افتاده ولی قاعده و حصۀ استوانه ئی گنبد ھنوز پا برجاست و از کاشی ھای رنگه کتيبه ئی دارد.
نميدانم که اين خواجه عکاشه کی بود؟ حسين بايقرا به اين نام سه وزير داشت و ھمه ازبک بودند. بعد از بيست سال آشوب متوالی در 874ھجری ) 1469م(. ھرات با حسين بايقرا که از روی خانواده به شاخه عمر شيخ مربوط بود، مجدداً دارای پادشاه مقتدر و منوری شد. مشاراليه تا سال 912ھجری ( 1506م). سلطنت کرد و شکوه مادی و معنوی دورۀ سلطنت او با قلم بابر و خامۀ بھزاد معرفی شده است. خارج شھر ھرات متصل به منطقۀ شمالی مصلی، گوھر شاد مدرسه ئی بنا کرد که با مصلی يکجا خراب شد و چھار مينارۀ آن تا بحال باقی است و کاشی کاری ھای آن در زيبائی و قشنگی از ميناره ھای مصلی گوھر شاد بھترتر است. آبی روشن با گل ھا و تقسيمات صليب نما با خطوط شبکه کاری سفيد در آنھا مرئی است.
در زمان سلطان سنجر در قرن 13م. راپوری از منابع ھندی به بلخ رسيد که مقبرۀ حضرت علی (رض)، خليفۀ چھارم، در مجاورت اينجا است. فوراً گنبد و عمارتی در اين جا آباد شد که چنگيز خان آنرا ويران کرد. در 885ھجری ) 1480م(. سلطان حسين بايقرا در ين مناطق مصروف جنگ بود و سال آينده به تعمير مجدد بنای مذکور امر داد و يگانه عامل زينت شھر مزار شريف شد. اين بنأ در قرن 19در ضمن مرمت کاری از حد زياد دست خورد و مخصوصاً اھميت ھنری آن در حصص خارجی از بين رفته است. چون اين بنأ ھم دو گنبد دارد احتمال دارد که اصلاً از روی پلان مصلی گوھر شاد ھرات ساخته شده باشد.
از جمله اشخاص دانشمند و فاضلی که عامل شھرت دربار سلطان حسين بايقرا شده بودند ھيچ يکی مانند مير علی شير نوائی معروف و برجسته نبود. اين وزير دانشمند که 370مسجد، مدرسه، کاروان سرای، شفاخانه، قرائت خانه، و پل برای منافع رفاه عامه آباد کرد، در 904ھجری ) 1498م(. تصميم گرفت که مسجد جامع ھرات را مرمت کاری کند. مشاراليه اول از ھمه گنبدی را که عقب ايوان بزرگ مسجد جامع بود و برای گنبد خطر توليد کرده بود ويران نموده و بھر دو طرف آن دو پايه متين برپا کرد و بھر کدام دو کمان ديگر دو طبقه ئی افزود. سپس با تعمير منزل ديگر يا با عمران ديوارھای نازک تر روی ديوار ھای قديمی، ارتفاع ديوارھای حياط مسجد را زياد نمود و بالاخره روی ديوار ھا و طاق ھا و ايوان ھا را کاشی کاری کرد.
اين بود خلاصه زحماتی که تيموری ھا در آبادی و عمران شھر ھرات متحمل شدند.
در سال 913ھجری ( 1507م). شھر بدست ازبک ھای شيبانی افتاد و سه سال بعد شاه اسماعيل صفوی بران دست يافت و از ميراث تجدد رنسانس تيموری ھا صفوی ھای ايران و مغل ھای ھند مستفيد شدند.

—————————————————————

 مجلۀ آريانا، شمارۀ مسلسل ،12سال ، سال ،1322کابل/
يادداشت ھا:
(1) مناری که به شھرغزنی نزديک است بتوسط بھرامشاه آخرين پادشاه سلالۀ غزنوی آباد شده و به غلط تعمير آنرا به محمود کبير غزنوی نسبت ميدھند و ميگويند که بھرامشاه آنرا بياد لشکر کشی ھای خويش در ھند در حدود ( 515 )- ( 525) تعمير نمود. ( صفحۀ 168سالنامه 1320مقالۀ آقای نعيمی.) مينار دوم را علأالدوله ابوسعيد مسعود بن ابراھيم غزنوی بياد فتوحات خويش در ھند در حدود سنه 500ھجری آباد نمود. )صفحۀ 168سالنامۀ 1321مقالۀ آقای نعيمی.(مترجم)
(2) اين کوه در ھرات بنام کوه گازرگاه ياد ميشود. (مترجم)
(3) با توسعۀ شھر جديد بطرف مشرق فاصلۀ گازرگاه از شھر کم شده رفته و حالا بيش از يک ميل از شھر جديد فاصله ندارد. (مترجم)
(4) اين مقبره نزد اھالی ھرات به »گنبد سبز« يا »گنبد کبود« يا »مقبره شاھرخ« که عبارت از يکی از نوه ھای شاھرخ بزرگ است، شھرت دارد. برعلاوه قبر بايسنغر، قبر سلطان احمد بن عبدالطيف بن سلطان عبيد بن شاھرخ، قبر علأ الدوله بن بايسنغر، قبر ابراھيم سلطان بن علأ الدوله قبر شاھرخ بن ابوسعيد، قبر جوگی ميرزا بن شاھرخ در اينجا ميباشد. فعلاً مرمت کاری گنبد مذکور از طرف نايب الحکومگی ھرات جاری است و در نظر است که آنجا را به موزۀ آثار اسلامی تحويل دھند. (مترجم)
(5) قبر ملکه گوھر شاد در کوسان ھرات است.شايد مانند خود شاھرخ بزرگ اول در اينجا دفن شده و بعد ھا جسد او را به کوھسان نقل داده باشند و يا اينکه اصلاً و اساساً در کھسان دفن شده باشد. يک چيز يکه در تشخيص مقابر ھرات مشکلات پيش کرده و ميکند اين است که روی قبر بعضی از بزرگان صندوقچه مکعب از يک پارچه سنگ ميساختند و بسا اتفاق افتاده که پارچۀ سنگ مزار را از يکجا به جای ديگر نقل داده اند و بدين منوال در تشخيص مقابر مشکلات پيش شده است. (مترجم)

درباره admin

مطلب پیشنهادی

تاجران ملی افغانستان

نگاهی به سرگذشت محمد امین خان به قلم مبین مقدمه وقتی به تاریخ تجارت افغانستان …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *