نوشته: نوراحمد کریمی ( برگرفته از شماره 103 ماهنامه دوربین )
امروزه شاهد اآغاز به كار كلينيك هاي بيشمار در خصوص طب دندان در سطح شهر هرات هستيم. طلينيك هايي كه به شكل زنجيره اي و به فاصله چند متر از هم در اكثر جاده هاي شهري جا گرفته اند و تبليغات پر رنگ و متنوعي را به راه انداخته اند.
از جانب ديگر طي ساليان اخير تجويز اشتباه نسخه هاي دارويي براي مريضاني كه از درد ديگري رنج مي برند، ، سبب ناراحتي و اعلام انزجار عده زيادي از شهروندان گرديده است. اما براستي تجويز اشتباهي دوا ساير داكتران معالج چه ربطي به كلينيك هاي دندان داشته مي تواند؟ بايد گغت كه افزايش كنوني كلينيك هاي دندان مرا به ياد شكوائيه دوستي انداخت كه عملكرد ناصواب يكي از داكتران دندان اين شهر و ديار، سبب آزرده گي روحي وي شده بود.
اما بايد گغت كه انتشار این یادداشت به معنی نادیده گرفتن زحمات داكتران متعهد و دلسوز کشورمان که در اکثریت هستند، نیست. بلکه با هدف چارهجویی برای معدود تجاران منفعت طلبي است که لباس سفيد طبابت پوشیدهاند.
يقيناً طبابت پلی است، بین علم و جامعه و این مسئله، امکان خوبی را فراهم می کند تا داكتر بتواند از طرف جامعه، احترام و اعتماد کسب نماید. اما شرط این احترام و اعتماد، صداقت در وظيفه است. داكتر باید علاوه بر علم، احساسات انسانی نسبت به مريض داشته باشد و باید بر سوگند طبي خود پايند باشد. سوگندي كه متاسفانه شاهد شكسته شدن آن از سوي يكي از داكتران اين شهر و ديار بوده ام.
اين داكتر پر مشغله ، در چندين كلينيك و معاينه خانه خصوصي مطابق به تقسيم اوقاتي كه خود وضع نموده است، مصروف تداوي و درمان بسياري از بيماراني است كه همچون من، از درد دندان رنج مي برند.
اما متاسفانه بيش از آنكه در طبابت داكتر موصوف كه با ( داكتر دندان ) مي خوانمش، موضوعي بنام عطوفت و احترام به شخص بيمار و نظر خواهي از وي وجود داشته باشد، ايده هاي تجارت گونه اي است كه بالاي بيمار اعمال مي شود. كاري كه همچون بسياري از بيماران اين شهر و ديار كه در مقابل جور هاي روزگار، صبورانه خاموش مي مانند و حساب و كتاب آنرا به حضرت حق وا مي گذارند، بر من نيز اتفاق افتاد و حكايت آن چنين است:
چندي پيش گهگاه از درد لاعلاج دندان رنج مي بردم و از آنجايي كه هر درد دندان كشيده اي خود بهتر مي داند كه با شروع درد يكي از دندان ها ، گويي تمام دندان ها به فرياد مي آيند، آرام و قرار از من گرفته بود و خواستم اين موضوع را با يكي از داكتران به اصطلاح حاذق اين شهر و ديار در ميان بگذارم.
از اينرو آدرس معاينه خانه ( داكتر دندان ) را در پيش گرفتم و پس از مدتي معطلي، به ديدار ايشان در درون معاينه خانه شرفياب شدم.
( داكتر دندان ) پس از نگاهي كوتاه به دندان هاي درون دهانم، از من خواست تا براي انجام تداوي كامل تر، براي روز آينده به كلينيك خصوصي شان بروم. من كه از درد فراوان يكي از دندان هاي كرسي ام به ستوه آمده بودم، مطابق وعده، به محل متذكره رفتم و پس از گذشت دقايقي چند از وقت قرار، به ديدار داكتر موصوف شرفياب شدم. ( داكتر دندان ) با مشاهده دوباره دندانهاي دهانم، عنوان نمود كه دندان هايم حساسيت پيدا نموده و بايد مورد معالجه قرار گيرد و بدون هيچ گونه تامل و درنگي، دست بكار شد و چندين پيچكاري بي حس كننده را در دم در بيره هاي دندانهايم فرو برد و عنان اختيار و كنترول تمامي سر و صورت را از من گرفت و بالافاصله مشغول به برمه كاري شد. اين پيچكاري هاي بي حسي چنان توان گفتار و نشان دادن عكس العمل را از من گرفته بود كه صرفاً ناظر بر عملكرد هاي سلاخي گونه ( داكتر دندان ) در درون دهانم بودم. او به سرعت كارش را به پيش مي برد و من صرفاً اندگي از صداي ماشين برمه را توسط گوش هايي كه به خواب اندر شده بودند، مي شنيدم.
كار به اتمام رسيد و ( داكتر دندان ) مفتخرانه عنوان نمود كه در يك لحظة چشم بر هم زدن، بيش از 11 دندان مرا برمه كاري نموده است. پس از اتمام برمه كاري، به خانه بازگشتم . اندك اندك با از بين رفتن خاصيت بي حسي پيچكاري هاي تزريق شده، بار ديگر درد دندان به سراغم آمد و اين درد، تمامي دهانم را به خود گرفت. فرداي آن روز براي بيان اين موضوع ، دوباره نزد داكتر رفتم و از وي خواستار چاره اساسي شدم.
( داكتر دندان ) بعد از معاينه دوباره، ادعا نمود كه مي بايد چند دندان ديگر باقي مانده نيز برمه كاري شود.
من كه از اجراي چنين كاري به ستوه آمده بودم، از وي پرسيدم كه اين كار ها را براي چه انجام مي دهد. داكتر عنوان نمود كه برمه كاري دندانها بخاطر پر سازي آنان صورت گرفته است.
با شنيدن اين موضوع دريافتم كه تجارتي سياه شكل گرفته و تمامي دندان هاي نازنيم قرباني آن شده اند. با كمال ناباوري به چهره داكتر نگريستم و گفتم: اما من بخاطر تداوي و مداواي يكي دو عدد از دندان هايم نزد شما آمده بودم و حال شما بيش از 11 دندان مرا ناقص نموده و مي خواهيد دندان هاي ديگر مرا نيز به اين سرنوشت دچار كنيد؟
داكتر كه انتظار شنيدن چنين حرف هايي از مرا نداشت، در پي چاره از براي گريز بر آمد و گفت: دندان هاي شما حساسيت شديد داشت و مي بايست اين كار صورت مي گرفت.
در اين زمان كه من واقعاً به خشم آمده بودم، گفتم: چرا شما اين موضوع را با من در ميان نگذاشتيد، آيا از طريق تجويز دوا، اين مشكل رفع شدني نبود؟
داكتر در جوابم گفت: مي خواهيد دوا بنويسم، شايد خوب شويد.
بدين گونه باعالمي از تاثر و درد مضاعف ، معاينه خانه اين تاجر پيشه سفيد نما را ترك گفتم و در وحله نخست، حساب و كتاب اين عمل غير انساني را به آخرت محول نمودم. اما اينك كه به طور مداوم دندان هاي ناقص شده ام، آرام و قرار از كفم ربوده و با قرار گرفتن هر چيزي زير ندان هايم ، فرياد هاي پيهم مرا به هوا بلند مي كند، خواستم شكوائيه خويش را از طريق مجله دوربين كه الحق بدون واهمه به انعكاس ناهنجارها و درد دل هموطنان مي پردازد، اقدام كنم تا باشد اعمال غير انساني فردي كه بيماران بسياري به او اعتماد كرده و مي كنند، رونما گردد.
با اين حال همچنان خودم را براي اعاده حقوق از دست رفته خويش ، ملزم به ابراز هرگونه شكايت و داد خواهي مي دانم و اميدوارم جامعه طبي اين شهر و ديار به مشكل من و افرادي چون من رسيده گي نمايند. ورنه حق خودم خواهم دانست تا علاوه بر شكوائيه هاي بشتر ، از طريق مجرا هاي قانوني نيز وارد عمل شوم.
بلي! اينك حدود دوماه است كه من از اثر رفتار غير انساني اين دندانپزشك بي انصاف بدليل تراشيدن خودسرانه 11 عدد از دندانهايم ( بدون آنكه مرا در جريان گذاشته باشد) در حال عذاب كشيدن هستم. و خدا مي داند كه تاكنون چندين و چند تن ديگر همچون من، به اين عذاب دچار شده اند.
و اما ماهنامه دوربين:
بدون اغراق می توان گفت که روايت فوق، فاجعه ای است که متاسفانه باعث مي شود تا احترام و اعتماد عمومی نسبت به داكتران اين شهر و ديار رو به کاهش نهد و جایگاه رفیع و منزلت والای داكتران و اعتماد و احترامی که جامعه، سالهای نه چندان دور نسبت به داكتران و جامعه طبي داشته است، را زير سوال قرار دهد.
براستی چرا بايد با چنين رفتار هايي تجارت گونه ، خصومت جای عطوفت و بی مهری جای مهر را بگيرد ؟ آیا نبايد جلو رفتار هاي ناصواب گروهي از داكتر نمايان كه در مواجه با مريض به خرج مي دهند، گرفته شود؟ آیا بینش، نگرش، تفکرات و اعتقادات همه داكتران در طی سالهای اخیر بسمت تجارت و معامله گري با جان مريض گرويده است؟ آیا بي توجهي مسئولان و عدم نظارت مراجع قانوني از روند كاري داكتران، زمینه ساز چنین كار هايي شده؟ آیا زياده خواهي هاي بيش از حد گروهي از داكتران، سبب بروز چنين اتفاقاتي مي شود؟ و بالأخره چه عواملی موجب بروز ناهنجاري هاي چنيني مي شود.
يقيناً مريض همه حرکات، رفتار، گفتار و کردار داكتر معالج را تحت نظر قرار مي دهد، وی طرز صحبت داكتر با مريض، اطرافیان و همراهان مريض ، خندیدن، نزاکت ، تربیت، صداقت، مهربانی، دلسوزی، تجويز به موقع دوا و تداوي را متوجه بوده و آنچه بسیار مهم است، دوری از معامله گري، تشخيص صحیح، درک درست و احترام به نظرات مريض از جانب داكتر است.
موضوعاتي كه متاسفانه از کلیدی ترین نقاط ضعف بعضي از داكتران در اين شهر و ديار در مواجحه با مريض میباشد و در حاليكه در ساير ممالك جهان، فرد مريض مرکز توجه هر شفاخانه است وپرسونل طبي (اعم از داكتر، نرس، … موظف هستند تا پس از پایان معاینه و بررسی آزمایشات، با زبان قابل فهم برای مريض، مريضي وی را کاملا توضیح دهند و رابطه به طرق تداوي نقش یک مشاور آگاه را داشته باشند و مريض تصمیم گیرنده نهایی باشد، مگر در كشور ما متاسفانه چنين رويكري وجود ندارد. و شايد هم بخاطر زياده خواهي هاي بيش از حد، بعضي از داكتران مجبور هستند، بیماران بیشتری را در یک روز معاینه کنند، و مجبور هستند از طرق تجويز معاينات لابراتواري و علكس هاي طبي، درامد زايي بيشتر نمايند كه اين گونه رفتار به هيچ وجه شايسته جامعه طبي اين شهر و ديار نيست.