امروز هشتم ماه عقرب
شبیخون غازیان افغان به نیرو های بریتانیایی/1841
غازیان افغان در چنین روزی در ادامه جنگ اول افغان- انگلیس با یک حمله غافلگیرانه با نیرو های بریتانیایی شبیخون زدند.
تولد و وفات محمد طاهر بدخشی/1312-1358
محمد طاهر بدخشی یک تن از فعالان چپی در افغانستان در چنین روزی هم تولد و هم به قتل رسید.
محـمدطاهر بدخشـی فرزند وکیل محـمدذاکر خان، در هشـتم ماه عقرب سال ۱۳۱٢ خورشـيدی (۱٩۳۳ ميلادی) در گـذر میرشـکاران[۱] شهر فیضآباد مرکز ولايت بدخشان به دنیا آمد و در یک خانواده سرشناس و نیکونام پرورش يافت. آکادمیسین غلامدستگير پنجشيری دربارۀ خانوادۀ او مینويسد:
“تا جایی که از دستنویسهای زنده ياد محمدطاهر بدخشی، نوشتههای دانشمندان آکادمی علوم جمهوری مستفل تاجيکستان و دوستان نزدیک ایشان در یادنامۀ محمدطاهر بدخشی خواندهام؛ مادر محمدطاهر بدخشی دختر افسقال (سپیدمو) لطفالله “لطفی” از خانان محلی تاجیک و پدرش وکیل ذاکر نبیرۀ ميرزا عزیز “مغل بیگی” بوده است.
پدر کلان مادری او مؤرخ، دارای کتابهای تاریخی خراسان قرون وسطا و با فیودالهای خودی و بیگانه آشتیناپذیر بوده است.
هرچند پدر محمدطاهر بدخشی زمیندار میانه حال و متنفذ و روشنبین محلی بوده است، ولی بدلیل ظلم و ستمی که از محمدگل خان مهمند و دیگر والیان و مقامات بلندپایه هیأت حاکمۀ دوران استبداد بویژه در جریان مبارزات دورۀ هفتم شورای ملی دیده بود، گرایش و شعور ضد استبدادی در ژرفای ذهن و دماغش بازتاب روشن داشته است.
طاهر بدخشی شش ساله بود که وارد مدرسۀ دينی خرقۀ مبارک شد و تا سن ده سالگی در آنجا قرآن و علوم دينی آموخت. زمانی که آموزش مدارس (مکاتب) رسمی بار ديگر از زبان پشتو به زبان فارسی دری درآمد، در سال ۱۳٢۳ خورشيدی به دبستان رفت و تا کلاس (صنف) نهم (معادل پايان دورۀ راهنمايی در ايران) در زادگاه خود درس خواند..
در سال ١٣٣٣ خورشیدی به کابل آمد و در مکتب حبیبیه ادامه تحصيل داد. او در اين ايام که هنوز نوجوان دانشآموزی بيش نبود، پدر و مادر خود را از دست داد و بدين ترتيب، با ناملایمات و گرفتاریهای فراوان دست به گریبان شد.[۴] اما از آنجايی که فهم بلند و ذکاوت خدادادی داشت، مورد احترام و تفقد خاص همشهريان خود قرار گرفت. پس از آن، در سال ١٣٣٦ وارد دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل شد و در سال ١٣۴٠ موفق به دريافت مدرک ليسانس در رشتۀ اقتصاد گرديد و سپس یک سال و نیم دورۀ اجباری خـدمت سربازی را به پايان برد.[۵]
محمدطاهر بدخشی نخستين کار دولتی را بهعنوان کارمند دفتر برنامهريزی وزارت معادن و صنايع آغاز کرد. پس از آن، عضو دفتر تحقیقات علمی دانشگاه کابل شد و در این دفتر با دستاندرکاران مجلۀ اقتصاد نیز همکاری داشت. در سال ١٣۴٦ بهعنوان عضو علمی در ریاست تألیف و ترجمۀ وزارت معارف به کار گماشته شد و در آن رياست به پژوهشهای علمی و ادبی پرداخت. پس از کودتای ١٣۵٧ سمت ریاست آنجا را به عهده گرفت. اما چندی بعد زندانی شد و به شهادت رسید.
وفات داکتر نعمت الله پژواک /1388
داکتر نعمت الله پژواک فرزند مرحوم قاضی حفیظ الله به تاریخ 21 اسد 1307 هجری شمسی در شهر کابل متولد و به روز جمعه 8 عقرب 1388 مصادف با 30 اکتوبر به عمر 81 سالگی در ایات ویرجنیای امریکا چشم از جهان پوشید.
وی به حیث مدیر لیسهء حبیبه، رییس تدریسات ثانوی، والی ولایت بامیان، والی ولایت کابل، وزیر داخله، وزیر معارف، وزیرمشاور و معاون صدراعظم ایفای وظیفه کرده است.
داکتر پژواک در سال 1955 جهت آموزش و مطالعهء سیستم تعلیم و تربیهء هند به آن کشور رفت و با جواهر لعل نهرو صدراعظم هندوستان ملاقات کرد.
نعمت الله پژواک در 1956 به افغانستان باز گشت و به حیث مدیر عمومی دارالمعلمین ها مقرر شد و با تیم پروفیسوران یونیورستی کولمبیای امریکا جهت بهبود و انکشاف سیستم تعلیم و تربیه و کتب درسی مکاتب افغانستان، همکاری کرد. داکتر پژواک در تهیه، تدوین و تالیف کتب درسی و تعیین نصاب درسی معارف افغانستان نقش مهم ایفا کرد.
نعمت الله پژواک در سال 1958 عازم نیویارک شد و و با اخذ ماستری در رشتهء تعلیم و تربیه به کابل بازگشت.
وی در سال 1338 به حیث مدیر لیسه حبیبه مقرر شد و بعد از سه سال، برای اخذ دکتورا دوباره به امریکا رفت.
در سال 1344 مطابق به 1965 میلادی به افغانستان آمد و به حیث رییس تدریسات ثانوی وزارت معارف مقرر شد.
داکتر پژواک در سال 1347 به حیث رییس کلتوری و مستشار فرهنگی سفارت کبرای افغانستان در مسکو مقرر شد. وی در 1349 مطابق به 1970 میلادی به کابل برگشت.
داکتر پژواک در طول زندگی پر افتخارش مسوولیت کاری وظایف ذیل را به عهده داشته است:
• عضو ریاست تدریسات ابتدایی وزارت معارف
• مدیر عمومی دارالمعلمین ها، ثور سال 1335 (می 1956)
• مدیر لیسه حبیبه، حمل سال 1338 (اپریل 1959)
• ریس تدریسات ثانوی وزارت معارف، سنبلهء سال 1344 (سپتمبر 1965)
• ریس کلتوری و مستشار فرهنگی سفارت کبرای افغانی مقیم مسکو، میزان سال 1347 (سپتمبر 1968)
• ریس تالیف و ترجمه وزارت معارف، جوزا 1349 سال (جون 1970)
• والی ولایت بامیان، حمل سال 1350 (اپریل 1971)
• والی ولایت کابل، میزان سال 1350 (سپتمبر 1971)
• وزیر داخله، قوس 1351 سال (دسامبر 1972).
• وزیر معارف، 11 اسد سال 1352 (2 اگست 1973) که در اثر مخالفت با تدویر کانکور برای فارغین صنوف هشتم مکاتب، از مقامش به حیث وزیر معارف استعفا کرد.
• وزیرمشاور، جوزا سال 1367 (جون 1988) در حکومت دکتور محمد حسن شرق
• معاون صدراعظم در حکومت فضل الحق خالقیار، جوزا سال 1369 (می 1990) که از مقامش به حیث معاون صدراعظم استعفا کرد و بعد از آن حاضر به پذیرش ماموریت رسمی جدید نشد.
داکتر پژواک درافغانستان باقی ماند. بعد از آغاز جنگ های داخلی کابل به تاریخ 31 اسد سال 1371 (22 اگست 1992) با خانواده اش به پشاور رفت و بعد از دو سال اقامت در آنجا، در (اول اگست 1994) عازم امریکا شد و ساکن ویرجینیای شمالی شد.
داکتر پژواک در ایالات متحدهء امریکا نیز مدت ده سال در موسسات مختلف تحصیلات عالی ایالات ویرجینیا، مریلند و شهر واشنگتن دی سی تدریس می کرد.
داکتر نعمت الله پژواک در جوزا سال 1336 (جون 1957) با عفیفه پژواک یگانه دختر کاکای بزرگوارش، استاد عبدالرحمن پژواک ازدواج کرد است و حاصل این سفر عمر پنج اولاد می باشد.
2000م:28 اكتوبر سال 2000 زني درگذشت كه شهرت داشت پرماجراترين زن قرن بيستم بوده است. وي «ليدا بارواLida Brova» بازيگر فيلم سينمايي و در عين يك نويسنده بود. ليدا در چك اسلواكي به دنيا آمده بود، در آلمان تحصيل هنر كرده بود و در همين جا به كار نمايش و فيلم سرگرم شده بود. مشكلات ليدا از زماني آغاز شد كه جوزف گوبلز J.Gobbles رئيس دستگاه تبليغات هيتلر به وي دل بست. همسر گوبلز كه متوجه قضيه شده بود به هيتلر شكايت برد و هيتلر به گوبلز تذكر داد. گوبلز اندکي پس از شنيدن تذکر هيتلر استعفا نامه خود را نوشت و به دفتر هيتلر فرستاد و خواست كه از آلمان مهاجرت كند كه هيتلر نپذيرفت و در عوض “ليدا” را از آلمان اخراج كرد و از آن پس در به دري ليدا آغاز شد و به چند كشور از جمله ايتاليا، فرانسه و سويس رفت و چون چند زبان اروپايي را مي دانست در هرجا به كار فيلم ادامه داد.
“ليدا” پس از خودکشي گوبلز و خانواده اش و اشغال آلمان توسط متفقين به اين کشور بازگشت. ولي، از آنجا که اسناد سازمانهاي اطلاعاتي هيتلر كه حتي براي همكاران نزديكش گزارش محرمانه تهيه و بايگاني مي كردند و اين اسناد به دست متفقين افتاده بود ليدا را دستگير كردند. ليدا پس از مدتي ماندن در زندان ثابت كرد كه اين گوبلز بود كه به او علاقه داشت، نه او به گوبلز
مسئله ماندن ليدا در زندان متفقين اين بود كه سادگي كرده بود و در نخستين بازجويي گفته بود كه گوبلز يك مغز درخشان بود، ترديد نيست كه سخنور و باهوش و داراي شخصيت جالبي بود ولي رابطه اي با هم نداشتيم و همين كلمه «نبوغ و مغز درخشان گوبلز» باعث ماندن او در زندان شده بود!.
«رز وايلدر لينRose Wilder Lane» روزنامه نگار، داستان نويس و انديشمند آمريكايي 30 اكتوبر 1968 درگذشت. وي از 23 سالگي كار روزنامه نگاري را آغاز كرده بود ـ روزنامه نگاري كه علاقه داشت تنها اخبار جنگ، شورش، تظاهرات و از اين قبيل را پوشش دهد.
“رز” همزمان با روزنامه نگاري داستان كوتاه هم مي نوشت كه زمينه همه آنها حقيقي بود. وي نوشته است: هر خبري را كه نتوانستم با ذكر نام افراد و منبع آن بنويسم، آن را به صورت داستان درآوردم و منتشر كردم زيرا كه نمي شود مردم را از “دانستن” محروم كرد. «رز» دختر لارا وايلدر نويسنده داستان معروف «خانه كوچك» است كه بعدا به صورت يك سريال تلويزيوني در آمده بود.
وي در جواني هوادار كمونيسم بود ولي پس از يك اقامت سه ماهه در شوروي، تغيير عقيده داد و فلسفه «سوسياليسم ليبرتايان» را برپايه تجربه خود نوشت و تاكيد كرد كه هر مكتب بايد آزادي عمل فرد را در چارچوب زندگاني خصوصي، حرفه و تحصيلات محفوظ بدارد و نبايد با انسان به صورت ماشين رفتار شود. اگر انسان انگيزه و آزادي عمل نداشته باشد نمي تواند نبوغ و استعدادش را آشگار سازد و خود را يك زنداني مي پندارد و در انتظار فرار از زندان و يا باز شدن درهاي آن است. آزادي عمل به معناي بي بند و باري نيست. وي با كاپيتاليسم بدون افسار هم مخالفت كرده و اداره كشور به صورت شوراها را رد نمي كند. “رز” نوشته است كه تامين رفاه و معيشت، يك انسان را اغناء و بي نياز نمي كند بايد آزادي فعاليت داشته باشد مثلا كارش و محل سكونتش را خودش انتخاب كند.
“رز” در كتاب خاطرات خود از روزنامه نگاري نوشته است: اين يك جرم است كه كسي را كه خبرنگاري نكرده باشد سردبير اجرايي روزنامه كنند. يك سردبير بايد بتواند خودرا در جاي يک خبرنگار قراردهد و حدس بزند كه يك خبرنگار چگونه خبر را به دست مي آورد تا بتواند او را هدايت و رهبري كند. همچنين با خواندن يک خبر دستنويس بتواند مجسم کند که خبرنگار در چه شرايطي آن را تهيه کرده و تحت چه فشارهايي بوده است تا بتواند مطلب را اديت کند. “رز” يك بار هم از سوي ليبرتارين هاي آمريكاLibertarian نامزد رياست جمهوري اين کشور شده بود.
فئودور داستويفسكي داستان نگار مشهور روس و يكي ازبنياد گذاران سبك نوين نگارش داستانهاي كوتاه 30 اکتبر 1821به دنيا آمد. داستانهاي كوتاه در دو دهه آخر قرن 20 بار ديگر مورد توجه خاص قرار گرفته است و دليل آن احتمالا كم حوصله شدن مردم به خواندن داستانهاي طولاني بايد باشد.
داكتر «اچ. جهانگير بابا» دانشمند اتمي هند سي ام اكتوبر 1909 در شهر بمبئي به دنيا آمد. وي كه تحصيلكرده انگلستان در علم فيزيك بود در زمان تحصيل موفق به كشف قسمتهاي نامكشوف اشعه اتمي شده بود. جهانگير پس از فراغت از تحصيل، در جريان جنگ جهاني دوم به هند بازگشت و به تحقيقات خود در رشته فيزيك اتمي ادامه داد و تلاش كرد تا در بنياد تاتا (متعلق به پارسيان هند) يك مركز تحقيقات اتمي با هدف ساختن كارخانه برق اتمي داير شود و كارنامه سيروس (كوروش بزرگ) تكميل گردد. دكتر بابا پس از استقلال هند، نهرو نخست وزير اين كشور را وادار به قبول طرح خود كرد كه هند بايد در علم و تكنولوژي استقلال كامل داشته باشد. او بعدا به رياست انستيتوي انرژي اتمي هند منصوب شد و در اين سمت، مقدمات اتمي كردن هند را فراهم ساخت. دكتر جهانگير بابا در اوج پيروزي و شهرت، در سال 1966 در جريان سقوط يك جت بوئينگ ايراينديا از نوع 707 در كوههاي آلپ (سويس) كشته شد. در اين سانحه 116 تن ديگر هم كشته شدند. داكتر بابا هنگام مرگ57 ساله بود. ایرایندیا 15 اکتوبر 1932 به نام «تاتا ایرلاینز» توسط یک تن دیگر به نام جهانگیر تاتا تاسیس شد. بعدا به ایرایندیا تغییر نام داد که اینک طیاره ملی هند است.
سي ام اكتوبر سال 732 ميلادي، پس از هفت روز نبرد ميان سپاه اعزامي مسلمانان از اسپانيا به فرانسه و لشكريان قوم فرانك به فرماندهي شارل مارتل، مسلمانان به سبب از دست دادن فرمانده خود، عبدالرحمن، دچار شكست شدند و دست به عقب نشيني زدند. اين جنگ كه در «پواتيه» واقع در مركز فرانسه روي داده بود آخرين حد پيشروي نيروهاي عرب مسلمان در اروپا بود. عبدالرحمن در چهارمين روز نبرد کشته شده بود. قبلا مسلمانان دو بار از اسپانيا و از طريق «پيرنه» به فرانسه حمله نظامي برده و حتي «بردو» را تصرف کرده بودند.
1270م:سي ام اكتوبر سال 1270 ميلادي، محاصره شهر تونس توسط صليبيون هشتم با عقد يك قرارداد پايان يافت. طبق اين قرارداد، سلطان تونس پذيرفت كه به مبلغان مسيحي و بازرگانان اروپايي در قلمرو خود آزادي عمل بدهد. علت شروع حمله دسته هشتم صليبيون از تونس اين بود كه آن را كليد فتح مصر و شمال آفريقا تشخيص داده بودند ولي پس از پياده شدن در ساحل تونس، بيشتر نظاميان اروپايي دچار بيماري جهاز هاضمه شدند و به ناچار از در مصالحه با سلطان تونس درآمدند. يكي از سلاطين اروپا كه در اين لشكركشي شركت كرده بود بر اثر همين بيماري مرموز در كنار باروي شهر تونس درگذشته بود.
لشكركشي هاي اروپائيان در قرون وسطا به خاورميانه معروف به «جنگهاي صليبي» به بهانه نجات تربت عيسي بن مريم و خارج كردن زادگاه وي از دست مسلمانان صورت مي گرفت كه جز پيروزي هاي اوليه به آن هدف خود نرسيدند. ولي، اين لشكركشي ها باعث آشنايي اروپائيان با صنعت، هنر و پيشرفتهاي علمي ــ ادبي و نيز ثروت مشرق زمين شد كه دو قرن بعد با يافتن راههاي دريايي و ساختن اسلحه آتشين، از طريق اين راهها اقدام كردند و به تدريج بسياري از سرزمين هاي شرق را به زير يوغ استثمار كشيدند؛ ازجمله چين و هند را.
تلاش اروپاييان براي يافتن راههاي دريايي به شرق عمدتا به اين دليل بود كه با پيدايش امپراتوري عثماني راه زميني به شرق برويشان مسدود شده بود و اين امپراتوري مانع بزرگي بر سر راهشان بود كه در قرون بعد با بازي هاي خود آن را تدريجا نابود كردند.
جهانگيرشاه امپراتور گوركاني هند 28 اکتبر 1627 در 58 سالگي درگذشت. وي پسر اكبر شاه بود. جهانگير بود كه به كمپاني هند شرقي اجازه فعاليت بازرگاني در بنادر شرقي هند را داده و ندانسته دروازه ورود به هند را بروي استعمارگران انگليسي گشوده بود.
به نوشته مورخان، «مهرنسا» همسر افغان او كه مشاور ارشد شوهر در امور سياسي بود جهانگير شاه را از دادن هرگونه اجازه به اروپائيان منع كرده بود و گفته بود كه همه اروپاييان از قماش پرتغالي ها هستند كه «گوا» را تصرف كرده اند و بيرون نمي روند. جهانگير شاه كه مردي كمرو بود با وجود اصرار «مهرنسا» حاضر به پس گرفتن قول خود به انگليسي ها كه برايش يك هديه زيبا آورده بودند نشد.
جهانگير شاه كه در عين حال يك نويسنده ماهر بود كتابي به زبان فارسي نوشته كه قرن گذشته به چاپ رسيده است. در آن زمان، «فارسي» زبان رسمي و اداري هندوستان بود. جهانگير شاه در لاهور مدفون است و پس از وي، پسرش «شاه جهان» امپراتور هند شد.
1886م:«كليولند» رئيس جمهوري وقت آمريكا 28 اكتوبر سال 1886 مجسمه آزادي، هديه ملت فرانسه به مردم آمريكا را در محل فعلي آن، دهانه رود هادسنHudson (هودسون) در جزيره آزادي كه تا محله منهتن شهر نيويورك 2 هزار و ششصد متر و تا شهر “جرسي سيتي” ايالت نيوجرزي 600 متر فاصله دارد گشود. اين مجسمه بزرگ 46 متر طول دارد كه بر روي جايگاهي به ارتفاع 47 متر قرار گرفته است. مجسمه آزاديLiberty Enlightening The word به تصميم پارلمان فرانسه توسط «فردريك اوگوست برتولدFredric Auguste Borthold» مجسمه ساز و هنرمند شهير فرانسوي ساخته شده است. استخوان بندي پولادين داخل آن كار مهندس «گوستاو ايفلGustave Eiffel» سازنده برج ايفل است كه فردريك پوشش مسي مجسمه را بر آن قرار داده است. پوشش مسي داراي يك آستر چوبي است. مجسمه به قدري استوار ساخته شده است كه تماشاگران از پلكان آن تا آخرين نقطه اش بالا مي روند.
فردريك هنگام ساختن مجسمه از بانو «ايزابلا» بيوه «سينگر» سازنده چرخهاي خياطي خواسته بود كه هر روز به كارگاه او برود و در آنجا بنشيند تا مجسمه مطابق شكل و قيافه او ساخته شود. فردريك به اين دليل ايزابلا را انتخاب كرده بود كه در آمريكا و فرانسه شهرت به نجابت، پاكدامني و وفاداري به شوهر متوفايش داشت.
مجسمه كه براي ملت فرانسه 2 ميليون و 250 هزار فرانك طلا هزينه داشت در سال 1884 تكميل شد و سپس توسط ناوشكن فرانسوي «ايسر» به آمريكا حمل شد. قرار بود كار ساختن مجسمه آزادي در سال 1876 به پايان برسد كه در يكصدمين سالروز اعلام استقلال آمريكا نصب شود كه با هشت سال تاخير ساخته شد زيرا كه دولت فرانسه پول لازم را نمي توانست فراهم كند.
1961م:سي ام اكتبر سال 1961 دانشمندان اتمي شوروي دست به انجام نيرومندترين آزمايش هسته اي جهان زدند و يك بمب هيدروژني 58 مگاتني را منفجر كردند. اين، نيرومندترين آزمايش هسته اي در تاريخ بشر بشمار آمده است. دانشمندان اتمي شوروي يك بمب صد مگاتني را هم آماده آزمايش كرده بودند، ولي تكان هاي همان 58 مگاتني آنان را از انجام آن آزمايش منصرف كرد. آزمايش 58 مگاتني در نزديكي قطب شمال و يك هفته پس از يك آزمايش 30 مگاتني انجام شد. روسها پس از آگاه شدن از دستورالعمل محرمانه آيزنهاود كه در 30 اكتبر 1953 صادرشده بود و در آن به وزارت دفاع، مديران لابراتوارهاي اتمي و دستگاههاي اطلاعاتي اين كشور تاكيد كرده بود كه براي مقابله با تهديد كمونيستها بايد ساخت و تكامل سلاحهاي اتمي آمريكا ادامه يابد برسرعت ساخت و تكميل چنين سلاحهايي افزوده بودند.
2005م:بيست و نهم اكتبر 2005 تارا مك مولن بازيگر 16 ساله فيلم در لس آنجلس هدف چند گلوله قرار گرفت و كشته شد.
وي علاوه بر فيلمهاي سينمايي هاليوود، در يك سريال تلويزيوني در نقش عضو يك باند گانگستر بازي مي كرد. پليس احتمال مي دهد كه بازي در همين نقش باعث خشم گانگسترهاي لس آنجلس و قتل او شده باشد زيرا كه اين سريال بر پايه يك پرونده واقعي تهيه شده است.
637: شهر آنتيوخ (آنتيوکAntioch) واقع در کنار خليج اسکندرون به تصرف نيروهاي عرب مسلمان به فرماندهي ابو عبيده، مالک اشتر و خالد بن وليد در آمد.
اين نيرو قبلا در “يرموک” بر ارتش بيزانتين (روم شرقي) پيروز شده و دمشق، اورشليم (بيت المقدس) و حلب را تصرف کرده بود. اين نيرو پس از تصرف آنتيوک شهرهاي ساحل جنوبي آن از جمله لاذقيه را نيز متصرف شد. آنتيوک در قرن چهارم ميلادي به دست سلوکوس جانشين اسکندر در ايرانزمين ساخته شده بود.
1864: دولت دانمارك منطقه «شلسويگ» را به آلمان داد تا اين دولت دست از جنگ با دانمارك بكشد.
1922: در پي راهپيمايي گسترده ناسيوناليست هاي ايتاليايي به رم، موسوليني رهبر آنان نخست وزير ايتاليا شد.
1939: آلمان و شوروي بر سر چگونگي تقسيم لهستان به توافق رسيدند.
1941: روزولت رئيس جمهوري وقت آمريكا در چارچوب قانون وام و اجاره اسلحه، لايحه كمك نظامي يك ميليارد دالري به شوروي را كه با آلمان در حال جنگ بود امضاء كرد.
1953: جنرال آيزنهاور رئيس جمهور وقت آمريكا طرح شوراي امنيت ملي اين كشور را كه طبق آن آمريكا به منظور مقابله با كمونيستها بايد قدرت اتمي خود را حفظ و به گسترش تسليحات استراتژيك بكوشد تصويب و امضاء كرد و سند آن به شماره 2/162 محرمانه بايگاني شد كه طبق قانون مربوط 25 سال پس از صدورT ازطبقه بندي خارج شده است. روسها قبلا توسط جاسوسان خود از آن آگاه شده و به مقابله پرداخته بودند. همين طرح از عوامل اصلي گسترش جنگ سرد بشمار رفته است.
1961: کنگره حزب کمونيست شوروي استالين را به اتفاق آراء! به نقض وصيتنامه لنين (رهبر انقلاب بلشويكي سال 1917 و بنيادگذار اتحاد جماهير شوري سوسياليستي) و بي اعتنايي نسبت به نظامات و نظرات او متهم ساخت و به اتفاق آراء! تصويب كرد كه جسد وي از آرامگاه لنين در ميدان سرخ مسكو به جايي ديگر منتقل شود. با اين مصوبه، روز بعد (تقريبا بلافاصله) كار انتقال جسد موميايي شده استالين از محل مقبره لنين در ميدان سرخ مسكو به کنار ديوار کرملين آغاز شد. سنگ قبر فعلي استالين مشابه سنگ قبرهاي ديگر است.
2005: “شمشير سينگ شري” از رهبران کمونيستهاي هند و موسس حزب مائوئيست هند در 63 سالگي درگذشت. وي که زاده پنجاب بود مبارزه مسلحانه را رد نمي کرد.