تولد ساربان ، آواز خوان نامدار کشور/ 1308

عبدالرحیم ساربان «محمودی» در هفتم حمل سال ۱۳۰۸ خورشیدی در کابل زاده شد. آموزش ابتدایی را در مدرسه قاری عبدالله و متوسطه را در لیسه میخانیکی کابل به پایان رساند. در سال ۱۳۳۱ وارد کارهای هنری شد و نخستین فعالیتهای هنریاش را که بازی در تئاتر و آوازخوانی بود زیر نظر استاد فرخ افندی آغاز کرد. ساربان پس از مدت زمانی در یافت که پیوندش با موسیقی است و فعالیتاش را بیشتر در راستای موسیقی ادامه داد.
وی عاشق دختری از نوادههای ظاهر شاه شده بود ولی به وصال نینجامید کارش به خرابات خانهها کشید و به چرس (حشیش) پناه آورد.
ساربان در سال ۱۳۶۸ خورشیدی دچار بیماری فلج شد به طوری که دیگر نمیتوانست به فعالیت هنریاش ادامه دهد. پس از سال ۱۳۷۱ خورشیدی که درگیریهای گروهی سبب ویرانی کابل شد، همراه با خانواده به پیشاورپاکستان مهاجرت کرد.
ساربان در سن ۶۵ سالگی درگذشت. در ابتدا در شهر پیشاور پاکستان دفن شد ولی بعدها پیکر وی توسط مسوولین تلویزیون ملی افغانستان و شخص نجیب الله روشن به کابل انتقال یافت. مدفن او اینک در آرامگاه شهدای صالحین کابل است.
ساربان از نخستین آوازخوانان آماتور افغانی بود. وی به رادیو افغانستان راه یافت و در کشور خود شهرت یافت. اجرای شعر خورشید من کجایی، سرد است خانهٔ من سرودهٔ شاعر ایرانی ابوالقاسم لاهوتی باعث شهرت بیشتر او شد.
*******
تاسیس نشریه ارشاد النسوان/1300 شمسی

برای اولین باردرخانواده مطبوعات کشوردرشهرکابل جریده ارشادالنسوان طورفوق العاده نشرشد.این جریده مخصوص خانمهابودکه توسط خانم ها اداره میشد. مدیره جریده محترمه اسما خانم محترم محمود بیگ طرزی بود که درسرصحفه جریده اسم خودرا(ا- ر)وهکذا اسم سرمحررجریده طورمخفف (ر- ا) نوشته شده بود که مطلب ازآن میرمن روح افزا دخترمحمدزمان خان خازن الملک بود. این جریده درکاغذ پستهء رنگ درچابخانهءسنگی درکاروانسرای ده افغانان کابل چاپ میشد ، نام جریده بین کالیشه یی که نقش کتاب ، دیوات وخوشه گندم را داشت نوشته شده بود. این جریده درابتدأ درچهارصفحه وپس ازنشرشماره(12) درهشت صحفه نشرشد دراین جریده مطالب رنگارنگ نشرمیشد لکن زیادترمضامین وقف بخش صحت زنان، اخلاق ، آشپزی ، خیاطی وتربیه اطفال بود.
*******
عساکر و صاحب منصبان فرقه ننگرهار علیه حکومت کابل قیام کردند./ 1358

پس از آنکه احزاب تازه پیروز خلق و پرچم اقدام به خونریزی ها و کشتارها علیه مردم بی دفاع کشور نمودند، و سرکوب ها روز به روز شکل گسترده ای به خود می گرفت، قیامها و شورش ها در داخل اردوی افغان نیزمشتعل گردید که ثبات رژیم را تهدید می کرد. در این میان عساکر و صاحب منصبان فرقه ننگرهار ، دومین نهاد نظامی بودند که بعد از سربان فرقه 17 هرات علیه حکومت وقت کابل دست به قیام زدند.
پاسخ دولت حزب دموکراتیک خلق به این قیامها یکی از شدیدترین جنایات جنگی در آن دوره بشمار میرود.
رویداد ها بر اساس تقویم میلادی:
•روزی كه حلاج، اعدام شد (822م)
مارچ سال 922 میلادی حسین ابن منصور معروف به «حلاّج» صوفی، انقلابی، نویسنده، شاعر و معلم آریایی به تصمیم وزیر المقتدر عباسی خلیفه وقت با شقاوت تمام اعدام شد. حلاج كه 64 سال از عمرش گذشته بود در بغداد كشته شد. وی برضد مالکان بزرگ و هرگونه استثمار، و به نوعی خواهان برابری اقتصادی- اجتماعی مردم، و ایجاد جامعه بدون طبقه و تبعیض بود. حلاج دست به سفر های متعدد و طولانی زده و از دریای سرخ تا خلیج بنگال را دیدن كرده و همه جا به آموزش افكار خود پرداخته بود. او درباره افکار بودا، مانیو فلاسفه یونان باستان و نیز اندیشه های سوسیالیستی مزدک تحقیق و مطالعه کرده بود. حلاج بر خلاف سایر اندیشمندان معاصر خود و قرون وسطا، تفكراتش را به میان تودهها برده بود و به همین سبب دشمنی مقامات وقت را نسبت به خود كه از روشن شدن تودهها و وقوف آنان بر اهمیت و حقوق خود هراس داشتند برانگیخته بود.حلاج که بسیاری از سالها یعمر را در شهرهای خوزستان اقامت کرده بود از جنبشهایی که ایرانیان بانی آنها بودند از جمله قرامطه حمایت، و با این عمل با سیاست خلفای وقت که بر پایه سیادت عربها در سرزمینهای اسلامی قرار داشت مخالفت و عملا مبارزه میکرد. به این دلایل، دستگاه خلافت عباسیان در پی فرصت بود تا حلاج را از میان بردارد و این فرصت با کودتایی که یاران او برضد خلیفه کردند فراهم آمد، ولی برای مجازات حلاج که هواداران فراوان داشت اتهامات مذهبی لازم بود. نخست او را متهم کردند که حمله به خانه کعبه را که توسط قرامطه صورت گرفته بود تایید کرده است. حلاج در حال خلسه گفته بود كه هر چه میگوید حقیقت است، و برای بیان این مطلب عبارت «انا الحق» را بكار برده بود،. دستگاه خلافت كه او را یك خطر برای خود میپنداشت؛ این عبارت را شرك و كفر و ادعای خدا بودن عنوان داد، و حلاج را که در زندان بغداد بود، پس از شكنجه فراوان اعدام كرد. گفته اند كه پیش از اعدام، به حلاج یك هزار تازیانه زده بودند و دست و پایش را قطع كرده بودند و او این شكنجه ها را تحمل كرد و خم به ابرو نیاورد. در برخی از تواریخ، روز اعدام حلاج «26 مارچ» نوشته شده است.• تولد “هانْسْ هولبايْنْ” نقاش برجسته آلمانی (1497م)
هانس هولباین، نقاش آلمانی در 27 مارچ 1497م در اوكسبورگ آلمان به دنیا آمد. وی در خانوادهای نقاش رشد نمود و از دانش و كارگاه پدرش كه از اساتید مورد احترام بود، بهره گرفت. سپس به سویدن مهاجرت و در آنجا اقامت نمود و از همان جوانی به عنوان یك نقاش برجسته به ارائه آثار خود پرداخت. تخصص اصلی هولباین، چهرهسازی انفرادی بود و در همین رشته اطلاعات جامعای درباره تركیببندی با عظمت، ساختار بدنی و شكل پیكرهوار ایتالیایى از خود نشان داد. در آثار وی ریزهكاریهای دقیق و ظریف طراحی شده و تضاد میان سایه و روشن در كارهایش شدید نیست. به علت پیش آمدن جنگ داخلی، هولباین كه در “دوره یخبندان هند” گرفتار آمده بود، به انگلستان سفر نمود و به دربار این كشور نزدیك گردید. وقوع جنگ صدساله مذهبی باعث شد تا هند در كشورهای آلمانی زبان به سرشیبی نزول گرفتار آید اما هولباین در انگلستان موفق گردید سبك هندی خویش را با تغییراتی، تكمیل نماید. وی كه در آثارش، اشیاء متعلق به طبیعت بیجان را با دقت و وسواس خاصی بدون حذف كوچكترین جزءشان ترسیم مینمود، این بار به حذف اشیاء در آثارش پرداخت و به پس زمینه ساده و خنثی در پشت سر موضوع اصلی اكتفا نمود. وی در این سبك با سادهسازی، موفق شده است تاثیرات عظمت ساختمانيِ سبك دوره رنسانس را بر بیننده بگذارد. وی علاوه بر چهرهنگاری در عرصه طراحی، چاپگری و مینیاتوری نیز استادی برجسته بود و با ناشران سوئیسی در طراحی لوحههای چاپ كتاب و چهرهنگاری و مصورسازی كتابها و از آن جمله انجیل لوتر همكاری مینمود. هولباین از هنرمندان نامدار اروپای قرن شانزدهم به حساب میآید كه طراحیهای وی در نوع خود بینظیر تلقی شدهاند. از آثار هولباین میتوان از چهره هنری هشتم پادشاه انگلستان، چهره كریستینای دانماركی، شام آخر و سفیران یاد كرد. هانس هولباین سرانجام به تاریخ 4 جنوری سال 1543م در 46 سالگی درگذشت. با مرگ وی مكتب بزرگ رنسانس آلمانی نیز از میان رفت و چون جانشین معتبری نداشت، پس از او هند آلمان در غرش جنگهای یكصد ساله مذهبی رخ در نقاب خاموشی نهاد.• ورود نخستین اروپایی به فلوریدا
هوان پونسه دو لئون Juan Ponce de Leon اسپانیایی نخستین اروپایی بود که پا به منطقه فلوریدا در آمریکای شمالی گذارد و این منطقه تا قرن 19 از مستملکات اسپانیا بود که دولت واشنگتن آن را از اسپانیا خریداری کرد و اینک یک ایالت فدراسیون آمریکا را تشکیل می دهد.( 1512 م)• تولد “فرانس هالْسْ” نقاش معروف هلندی (1584م)
فرانس هالس، نقاش هلندی در 27 مارچ 1584م، در شهر آنورس در بلژیك امروزی به دنیا آمد و بیشتر عمر خود را در هارلم هلند گذرانید. استعداد بارز وی در چهرهنگاری بود و در دستیابی به حالتهای زودگذر مهارتی تام داشت. شهرت او بیشتر به دلیل مجموعه چهرهنگاری از گروه كمانداران و تفنگدارانی است كه در زمان جنگ، علیه اسپانیا میجنگیدند. وی در این آثار به تمام سطح تابلو جان میبخشید و هر یك از پیكرها، حالتی زودگذر را بیان میكرد. میتوان گفت نقاشی وی، بیشتر به عكاسی شباهت داشت. سبك خاص هالس، بر امپرسیونیستها تأثیر گذاشت. چرا كه این مكتب فكری به حالات طبیعی و ثبت پارههایى از طبیعت تعلق داشت. هالس بعداً در راه تجربهآموزی، طرحهایش را سادهتر كرد و باعث شد كارهایش، تقریباً تك رنگی شود در واقع او تعداد رنگهای محدودی را به كار میبرد و از خاكستری بسیار استفاده مینمود. وی در اواخر عمر به علت ورشكستگی و تنگدستی به تهیه آثاری هنری برای مؤسسات خیریه روی آورد. تعداد زیادی از كارهایش و هر كدام در نسخههای متعدد وجود دارد. برادران و پسرانش نیز به این هنر روی آوردند و خود نیز شاگردانی تربیت نمود. فرانس هالس در هشتاد و دو سالگی در یازدهم دسامبر سال 1666م درگذشت.• تولد “گابریل فارنهايْتْ” فیزیكدان معروف آلمانی و مخترع دماسنج (1686م)
گابریل دانیل فارنهایت فیزیكدان مشهور آلمانی، در 27 مارچ سال 1686م در بندر دانْتْزیگ آلمان، متولد شد.او از دوران تحصیل، تحقیقات وسیعی درباره گرما انجام داد و سرانجام در سال 1724م، دماسنج را اختراع كرد. فارنهایت تقسیمات جدیدی برای دماسنج در نظر گرفت كه امروزه در امریكا و انگلیس از این تقسیمات به جای سانتیگراد استفاده میشود. او نخست الكل اتیلیك و سپس جیوه را در دماسنج به كار بُرد و ضمن تكمیل دماسنج خود، انبساط و انقباض جیوه و الكل در دماسنج را مورد مطالعه قرار داد. وی برای تعیین فشار جو از طریق خواندن مستقیم نقطه جوش آب، یك دماسنج ارتفاع سنج ساخت و دستگاهی برای اندازهگیری وزن مخصوص مایعات با نام آب سنج اختراع كرد. در مقیاس فارنهایت، 32 درجه، برابر با صفر درجه سانتیگراد و 212 درجه برابر با نقطه جوش آب در صد درجه سانتیگراد میباشد. گابریل فارنهایت سرانجام در ششم اوت 1736م در پنجاه سالگی درگذشت.• تولد “ویلهلم رونتْگِن” فیزیكدان آلمانی و كاشف اشعه ایكس (1845م)
ویلهلم كُنراد رونْتْگِن فیزیكدان معروف آلمانی در 27 مارچ 1845م در یكی از روستاهای آلمان به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در هلند گذرانید و سپس در دانشگاه زوریخ سوئیس، زیر نظر فیزیكدانان معروف به تحصیل پرداخت. رونتگن كه به رشتههای برق، نور و گرما علاقهمند بود پس از چند سال مطالعه و تحقیق به اخذ درجه دكترای فیزیك نائل آمد و پس از آن در آلمان به تدریس پرداخت. پس از مدتی رونتگن مطالعات خود را درباره الكتریسیته و نور متمركز كرد و در نهایت، در ادامه مطالعات فیزیكدانان هم عصر خود در 20 جنوری 1896م موفق به كشف پرتوهای جدیدی شد كه قادر بودند از خیلی از اجسام عبور كنند و چون این پرتوها ناشناخته بودند، رونتگن آنها را اشعه ایكس (x) نامگذاری كرد. این اشعه میتوانست در پوست و درون ماده نیز نفوذ كند و با تابش بر بدن، سایه استخوانها را بر روی صفحه بیاندازد. به پاس این كشف، مدال سلطنتی به رونتگن اهدا شد. همچنین وی در سال 1901م جایزه نوبل فیزیك را دریافت نمود و به این ترتیب شهرتش عالمگیر شد. كشف عظیم رونتگن اولین كشف از سری كشفیات رادیواكتیویته بود كه دانشمندان بعدی آن را دنبال كردند. جنس اشعه ایكس از جنس نور میافتد. كه طول موج آن بسیار كوتاهتر از نور میباشد. همچنین قابلیت نفوذ اشعه ایكس بسیار زیاد است و از اغلب موانع عبور میكند. امروزه از این پرتو در علم پزشكی برای تشخیص بیماریها استفاده میشود و در مورد جراحی، برای تعیین محل شكستگی استخوانها، پرتوهای ایكس، وسیله بسیار سودمندی است. همچنین فیزیكدانها برای تجزیه عناصر كریستالی، استفادههای شایانی از این اشعه بردهاند و در پزشكی تحت عنوان رادیوگرافی و رادیوسكوپی به كار برده میشود. ویلهلْم رونتگن سرانجام در دهم فبروری 1923م در 78 سالگی در نهایت افتخار زندگی را بدرود گفت.
• تلیفون راه دور برای نخستين بار در اين روز ميان دو شهر نيويورک و بوستون آغاز بکار کرد. (1884 م)
• پایان جنگ “شامپانی” بین آلمان و فرانسه در جریان جنگ جهانی اول (1915م)
جنگ جهانی اوّل، اولین جنگ جهانی و فراگیر در قرن بیستم بود كه بعد از یكسری آمادگیها و طی دوران صلح مسلح كه به بازسازی و مسلح كردن كشورها اختصاص داشت با بهانه كشته شدن ولیعهد امپراتوری اتریش – مجارستان آغاز گردید و حدود 20 كشور به دلائل گوناگون وارد صحنه نبرد شدند. یكی از صحنههای پرتلفات این جنگ همگانی، در منطقه شامپانی، میان سپاهیان آلمان و فرانسه رخ داد. این جنگ پرتلفات و بدون نتیجه قطعی پس از چهل روز در 27 مارچس 1915م به پایان رسید. تلفات آلمانها در این نبرد، 36 هزار نفر و فرانسویها 48 هزار نفر بود. دو سال بعد در همین منطقه، جنگی دیگر به راه افتاد كه آن هم با تلفات فراوان اما بدون نتیجه پایان یافت. جنگ جهانی اوّل بعد از 4 سال در سال 1918م به پایان رسید و بیش از 8 میلیون نفر انسان را قربانی جنگ افروزی قدرتمندان نمود.• تأسیس اتحادیه “فرانسه و كشورهای طرفدار” (1948م)
در 27 مارچ 1948م دولت فرانسه با تأسیس سازمانی به نام اتحادیه فرانسه و كشورهای طرفدار، تعدادی از كشورهای استقلال یافته را كه قبلاً مستعمره این كشور بودند، گرد هم آورد. این اتحادیه، مشابه سازمان كشورهای مشترك المنافع، متشكل از مستعمرات سابق انگلیس بود. تشكیل این اتحادیه، مقدمهای بر تأسیس سازمان كشورهای فرانكوفونی در سال 1970 بود. فرانكوفونی به كشورهای افریقایى اطلاق میشود كه زمانی، مستعمره فرانسه بودند. این سازمان از دهه هشتاد فعالیت خود را افزایش داده و تعداد كشورهای عضو و ناظر آن به 52 كشور رسیده است. هر چند هدف سازمان كشورهای فرانكوفونی، گسترش همكاری كشورهای عضو در زمینههای اقتصادی، فرهنگی و علمی ذكر شده است و بیشتر به صورت قراردادهای متقابل در زمینههای گوناگون عمل میشود، اما در واقع دولت فرانسه به دنبال تحكیم نفوذ و تأمین منافع خود در این كشور بوده است.
• روز جهانی تیاتر
روز 27 مارچ هر سال که مصادف با هفته اول فصل بهار هر سال است (7 ماه حمل در تقویم خورشیدی ) بنام روز جهانی تئاتر انتخاب وبیانیه ویژه آن صادر میشود. اولین بیانیه روز جهانی تیاتر در تاریخ 27 مارچ 1962 توسط ژان کوکتو نمایشنامه نویس وفیلم ساز معروف فرانسوی صادرشد.• مرگ یوری گاگارین، نخستین فضانورد جهان (1968م)
نهم مارچ ۱۹۳۴م، یک زوج کشاورز روسی که در منطقه کلوشینو واقع در حوالی مسکو روی یک زمین مشترک، کشاورزی میکردند، صاحب پسربچهای شدند که او را یوری نام نهادند. یوری الکسویچ گاگارین سومین فرزند این خانواده بود که بعدها فرزند چهارمی نیز به آنها اضافه شد. مادر وی علاقه عجیبی به مطالعه داشت و پدرش نجار ماهری بود. از آنجایی که پدر و مادر یوری بهشدت کار میکردند تا معاش خانواده را تأمین نمایند، خواهر بزرگتر یوری از وی مراقبت میکرد.
در خلال جنگ جهانی دوم، خانوادهی گاگارین نیز مانند بیشتر خانوادههای روسی درد و رنج بسیاری را تحمل کردند. دو خواهر و برادر بزرگتر وی در سال ۱۹۴۳م به آلمان برده شدند و پس از جنگ دوباره به وطن بازگشتند. معلم یوری خوب بهخاطر داشت که وی دانشآموز باهوش و سختکوشی بود و البته بسیار شیطنت میکرد. زمانی که معلم ریاضی یوری به نیروی هوایی ارتش سرخ پیوست، آرزویی عمیق در قلب این جوان ماجراجو ریشه دواند که بعدها منشاء اثرات زیادی شد. یوری که مجبور بود زود به کار مشغول شود، کارگاه آهنگری را برگزید و اندکی بعد او برای ادامه تحصیل در مدرسه عالی تکنولوژی انتخاب شد. در همان زمان، یوری به عضویت کلوپ هوایی درآمد و پرواز با هواپیمای سبک را آموخت. این تفریح جدید که قسمت اعظم وقت یوری را اشغال کرده بود، دریچه جدیدی در زندگی وی گشود.
یوری که سخت تلاش میکرد، سرانجام در سال ۱۹۵۵م هر دو رشته را با موفقیت به پایان رساند. علاقه شدید وی به خلبانی باعث شد که پس از پایان تحصیلات وارد مدرسه آموزش خلبانی ارنبرگ شود و در همانجا بود که با والنتینا گوریچوا – دختر جوانی که در ۱۹۵۷م با هم ازدواج کردند – آشنا شد. زمانی که یوری و والنتینا با هم ازدواج میکردند، یوری نشان (Wing) پرواز با میگ ۱۵ را دریافت کرده بود. وی زمانی که مرد بزرگی شده بود، یک خصوصیت ویژه داشت. یوری بسیار کوتاه قد بود و فقط ۱۵۷ سانتیمتر قد داشت. در سال ۱۹۶۰م جستوجوی وسیعی برای انتخاب ۲۰ کاندید جهت حضور در برنامه فضایی اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد. یوری یکی از آن ۲۰ منتخب خوششانسی بود که تمرینات شدید، وسیع و جدیدی را پشت سر گذاشت. درنهایت پس از آزمایشات فراوان پزشکی و فیزیولوژیکی و انجام تمرینات سخت یادگیری بودن در فضا، دو فضانورد باقی مانده بودند: یوری گاگارین و گرمان تیتوف. حدس زده میشود دلایل انتخاب یوری گاگارین بهعنوان اولین فضانورد اتحاد جماهیر شوروی و همچنین دنیا، علاوه بر مسائل بدنی، آموزشی و تواناییهای وی برای بودن در فضا، به اخلاق و روحیات او نیز وابسته بوده باشد. یوری مرد بسیار متواضع و خوشمشربی بود که علیرغم قد کوتاهش در جلسات و میهمانیها به چشم میآمد. در نقطه مقابل وی، گرمان تیتوف بسیار گوشهگیر و ساکت بود.
سرانجام در دوازدهم آوریل ۱۹۶۱م، یوری گاگارین سوار بر موشک فضاپیمای وستوک ۱ اولین انسانی شد که مرز فضا را گشود و قدم به دنیایی اسرارآمیز نهاد. یوری بسیار مشهور شده بود و یک شبه ره صدساله پیمود. او به ناگهان از ستوانی ساده به درجه سرهنگی ارتقاء پیدا کرد و با سران حزب کمونیست نشست و برخاست مینمود. اولیای امر زمانی که یوری در مدار زمین بود، امید کمی به بازگشت وی داشتند و فرض بر این بود که یوری در هنگام بازگشت به زمین خواهد مرد. یوری گاگارین پس از این سفر تاریخی به چهره سرشناس جهانی تبدیل شد و اتحاد جماهیر شوروی از این چهره استفادههای سیاسی بسیاری کرد. یوری الکسویچ گاگارین سرانجام در تاریخ بیست و هفتم مارس سال ۱۹۶۸ میلادی، در جریان یک پرواز تمرینی با هواپیمای میگ که بسیار مورد علاقه وی بود، در سن سی و چهار سالگی کشته شد و فرصت آن را نیافت تا برای بار دوم زمین را از مدار و از فراسوی جو آن ببیند.
• در برخورد دو جمبوجت مسافربر، یکی آمریکایی و دیگری هالندی، در فرودگاه جزیره کاناریCanary (متعلق به اسپانیا) پانصد و پنجاه و دو تن مسافران دو طیاره کشته شدند که تا آن زمان حادثه بی سابقه ای بود.( 1977 م)
• تاسیس «ویند فارم»
هر روز در این جهان، مشاغل تازه با نامهای زیبا به وجود میآید كه برخی از این مشاغل، مورد تشویق دولتها و مجامع بینالمللی هم قرار میگیرد. یكی از این مشاغل، خرید زمین در یك منطقه لم یزرع بادخیز و نصب پروانه و تولید برق، بدون استفاده از سوخت زیانآور فسیلی است. نام این تاسیسات را كه به سرمایه گذاری هنگفت نیاز ندارد «ویند فارمwindfarm (مزرعه باد)» گذاردهاند. این سرمایه گذاری سودآور و مورد تقدیر جهانی را تشبیه به بطری كردن آب كردهاند كه این روزها هركس در كنار یك چشمه و یا چاه آرتزین تاسیسات آن را دایر كرده و كلی سود میبرد. در مارچ 2007 انجمن بینالمللی حفظ محیط زیست ضمن صدور اعلامیهای، از تاسیس «ویند فارم» ستایش كرد و روزنامهها این اعلامیه را منتشر ساختند.
مجله دوربین دانشنامه هرات، ادبی، فرهنگی، هنری و اجتماعی