( برگرفته از شماره 105 ماهنامه دوربین )
شهر مزار شریف در شمال کشور از جمله شهر های تاریخی و امروزه از جمله شهر های فرهنگی کشور است که صاحبان قلم آن دیار در نشر فرهنگ و هنر و تاریخ قدیم و معاصر این سرزمین، دستی بالایی دارند. از این شهر چه در قرون و ادوار گذشته و چه در حال حاضر، شاعران و ادیبان و هنرمندان بسیاری پا گرفته و هر یک از آنان، تأثیرات عمیق خود را بر گستره فرهنگ و دانایی این سرزمین داشته و دارند.
خوشبختانه در عصر و زمانه ما نیز نویسندگان و پژوهشگران ارزنده و صاحبان هنر و فنون گوناگون از این شهر عرض اندام نمودند که از میان آنان بانوی خوشنام و شاعر ارزشمند، خانم صدا سلطانی می باشد.
بانو صدا سلطانی، در سالهای اخیر از جمله چهرههای مطرح ادبیات بانوان کشور و ولایت بلخ ، بهشمار میرود. این شاعر، شعرهایش را با درونمایههای شخصی و بر مبنای عشق، تخیل و دردهای درونفردی خودشب بنا مینهد و شگرد دیگر کار او، استفاده از زبان بهگونهی تازه و امروزی آن است که با وارد کردن واژههای عامفهم در ترکیبهای زیبا، شعرش را برای هر نوع شنونده و خوانندهای، قابل فهم میسازد و قدرت تعمیم کلام را بیشتر میکند.
او همچون ساير شاعره هاي ببلخی، بیشتر به غزل میپردازد و این قالب را برای ابراز دردهایش، مناسبتر میبیند.
و اما در رابطه به درونمایه و محتوای شعر، هرگاه از حس زنانگی و به تصویرکشیدن دردهای شخصی یک زن در قالب شعر سخن برود، بدون شک نام صدا سلطانی در آغاز کلام است.
صدا سلطانی، شاعر و بانوی توانایی است که در بهار سال 1365 خورشیدی در مزارشریف پا به هستی گذاشت و از سال 1386 به سرایش شعر پرداخت. مجموعه شعری «گوشوارههای عاشق» دستآورد این سرایشگر است.
صدا، شعر را در قالب غزل و هم در قالبهای رها از عروض تجربه میکند و احساس زنانگی فوقالعادهای در سرودهایش فوران دارد. او در هر بیتش میکوشد تا جلوهای از دردها و احساسات اکثرا پامالشدهی یک زن را، به نمایش بگذارد. در عین حال از خیالات خودش سخن میراند. در همین حال برخی سروده های وی موجب شده تا آهنگهایی پدید بیاید که نام وی را در عرصه موسیقی و آهنگ نیز ثبت و برجسته کند،
شعر زیبای « پرواز کن» یکی از همین سروده هاست که خانم سحر آرین آنرا تبدیل به آهنگی پرشور کرده است و ابیات احساسی آن که بیانگر درد ها و آلام زنان افغان است، این آهنگ را هرچه بیشتر تاثیر گذار ساخته است..
پرواز کن
پرواز کن پرنده برو دور دور ها
تا دست شان نرسد به تو سنگ گور ها
حالا که اختیار تنت نیست دست تو
حیف است جسم تو بشود سهم مور ها
وقتی که دست شان به ناری نمی رسد
وقتی شکسته است به پایت غرور ها
وقتی که چشم های تو زیباست نازنین
تن می دهی به سگ صفتان و ترور ها
تا کی برای مرگ خودت گریه می کنی
هی خسته ام به خواسته ای از حرف زور ها
سحر آرین که بیشتر آهنگ هایش پیرامون وضعیت زنان افغان است، اینبار انتخابش به سوی این شعر زیبا از خانم صدا سلطانی نشانه رفت و بعد از اجرای آهنگ « با من بخوان » همراه با آرش بارز، که به عنوان نخستین آهنگ به سبک موسیقی اپرایی در افغانستان به شمار می آید، اجرای آهنگ « پرواز کن » را روی دست گرفت که در آغاز سال روان خورشیدی شاهد نشر این آهنگ از سوی رسانه های کشور بودیم.
گفتنی است، سحر آرین، اپرا را در آذربایجان پیش خانم اسمیرالدا از بهترینهای موسیقی آن کشور ظرف دو سال فرا گرفت و بعدتر روی صحنه رفت و در کنسرتها، اپرا اجرا کرد.
او متولد سال 1371 خورشیدی است و در شهر شیراز ایران به دنیا آمده است و از سن 15 سالگی به دنیای هنر وموسیقی رو آورد.
سحر آرین بعد ها برای اشتراک در برنامه ستاره افغان تلویزیون طلوع به افغانستان آمد و به شهرت رسید.
بنظر می رسد سحر آرین با انتخاب اشعار شاعرانی چون صدا سلطانی سعی در ماندگار شدن آهنگ هایش دارد. همچنانی که شعر صدا، از آوازهای ماندگار در تاریخ شعر بانوان بلخ خواهد بود.
صدا سلطانی که سروده های زیبایی در سبک غزل دارد، گویا اکنون به نظر می رسد، او نیز همکاری و همراهی نزدیکی با فعالان عرصه موسیقی ایجاد کرده است و بدون شک با تداوم همین همکاری ها، سروده ها و کمپوز های فراوانی از او به یادگار خواهد ماند..
شعری ديگر از بانو صدا سلطانی
مردم برای کشتن من سَم بیاورید
چاقو و یا تفنگ نشد، بم بیاورید
دارم به مرگ خودم فکر میکنم
تا میشود برای کسی غم بیاورید
شک نیست این كه گفته گناه است خودكشی
خیر است، یک بهانه ی محکم بیاورید
وجدان من به هیچ صراطی تکان نخورد
چیزی شبیهِ آن كه بلرزم بياوريد
از پشت این نقابِ شرافت به قولتان
هر طور میشود به من آدم بياوريد
حالا برای خوردن من گرگهای شهر
جرأت كنيد نه! نكند كم بياوريد
من غزهام كه مردهام و بیکفن شدم
از دوزخ شما نهراسم … بیاورید
روز وفات من سر گورم که آمديد
قدری شراب و شعر، وَ مریم بیاورید