رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی (2 جولای):
• درگذشت “ژان ژاك روسو” فیلسوف و متفكر شهیر فرانسوی (1778 م)
” ژان ژاک روسو”، اندیشمند و نویسندهی بزرگ فرانسوی در ۲۸ جون سال ۱۷۱۲ در شهر “ژنو” سویس، از خانوادهای فرانسوی و پروتستان به دنیا آمد و در شب دوم جولای ۱۷۸۷ در قصر “آرمی نوویل” در حوالی پاریس در گذشت. “ژان ژاک”، اندکی پس از به دنیا آمدن، مادر خود را از دست داد و بستگانش از او پرستاری میکردند. پدرش ساعت ساز بود و تا ده سالگی از او نگهداری میکرد و کتابهای زیادی به او میداد تا با خواندن آنها، نیروی خرد و اندیشهاش پرورش یابد. روسو دلبستگی زیادی به کتاب “زندگی مردان بزرگ”، نوشتهی “پلوتارک” داشت. پس از چندی، پدر روسو به دلیل زد و خورد با یک شخص ناشناس، از “ژنو” گریخت و پسرش “ژان ژاک” ده ساله را به برادرش، که یک کشیش پروتستان بود، سپرد. خانوادهی روسو در اصل فرانسوی بودند، ولی در سال ۱۵۴۹ برای گریز از کشته شدن بدست کاتولیکها به ژنو روی آوردند. پس از چند ماه، عموی روسو او را به کشیش پروتستان دیگری به نام “لامبرسیه” (به فرانسوی: Lambercier) در دهکدهای در جنوب ژنو به نام “بسی” سپرد و روسو نزدیك به دو سال را نزد او و خواهرش گذراند. در روز دوم جولای ۱۷۷۸ به دلیل سکتهی مغزی، در منزل خود در نزدیکی پاریس چشم از جهان فروبست. برخی از همزمانان او همچون “مادام دوستال” بر این باور بودند که او خودکشی کرده است. “رویاهای گردشگر تنها”، اثر خیالبافانهی ناتمام او و کتاب پرآوازهی “اعترافات”، که شرح زندگی شصت و شش سالهی اوست، پس از مرگش به چاپ رسیدند.
• مرگ “لویی ژاك موند داگر” نقاش فرانسوی و مبدع فن عكاسی (1851 م)
لویى ژاك مونْدْ داگِر، نقاش و مخترع فرانسوی در 18 نوامبر 1789میلادی در فرانسه به دنیا آمد. وی پس از فراگیری نقاشی و فیزیك، برای سِنهای تئاتر، پردههایى جالب درست میكرد. با توجه به تاثیرات نور،داگر به این فكر افتاد تا تصویری كه حاصل میشود به صورت عكسی ثابت و دائمی درآوَرَد. از این رو با همكاری یكی از دوستان، درباره عكاسی شروع به كار كرد و روش اولیه آن را كه بعداً به داگرئوتیپ معروف شد، ابداع نمود. گرچه در این روش، علیرغم سختی، تنها گرفتن یك عكس، آن هم به صورت تار، امكان داشت، اما صِرف این واقعیت كه میتوان به كمك نور آفتاب هم تصویری از اشخاص و اجسام به دست آورد كه از نقص و خطای دست بشری مصون باشد، خود، مسئلهای فوقالعاده جالب و ارزنده بود. گرچه معمولاً داگر را مخترع فن عكاسی میدانند، ولی حقیقت امر این است كه مقدمات پیدایش این اختراع از مدتها قبل آماده شده بود و افراد بسیاری در این راه كوشش كرده بودند. با این حال در سالهای پس از آن، این فن به سرعت پیشرفت كرد و روشهای عكاسی آسان و سریع، ایجاد شد. لویی ژاك داگر سرانجام در دوم جولای 1851میلادی در شصت ودو سالگی درگذشت.
• اختراع ماشینی که سوخت آن از تیل تامین می شد، توسط یک صنعتگر جوان به نام ” جرج بریتون” (1817 م)
• درگذشت “آنتوان چِخوف” داستانسرا و نویسنده شهیر روسی (1904 م)
آنتوان پاولوویچ چخوف نویسنده و داستان سرای نامدار روسی در 17 جنوری سال 1860میلادی در خانوادهای فقیر در روسیه به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را در رشته پزشكی به پایان رساند و مدت كوتاهی نیز به طبابت پرداخت. ولی با استعداد و علاقهای كه به نوشتن داشت، از حرفه خود دست كشید و كار نویسندگی را دنبال كرد. چخوف در مدت كوتاهی، آثار متعددی به نگارش درآورد و به شهرت دست یافت. او در جوانی به مرض سل دچار شد و تا پایان عمر، از این بیماری در رنج بود. از اینرو به توصیه پزشكان، به جنوب فرانسه رفت و به نوشتن نمایشنامه و داستانهای كوتاه سرگرم شد. در مورد آثار چخوف باید گفت كه نوآوریهای صوری و موضوعی او در هنر داستانپردازی، اصول و سنن ادبی را دگرگون كرد. با آنكه قسمت اعظم آثار چخوف به صورت داستانهای منثور است، با این حالْ وی نمایشنامهنویس چیرهدستی بود و مهمترین داستان كوتاهنویس همه اعصار به شمار میرفت. چخوف در صنعت ایجاز و هنرِ داستاننویسی دارای قدرتی شگرف بود و در خلق شخصیتهای جالب، مهارتی بسزا داشت. او بشردوستی و نیك نفسی و خدمت به مردم را نیز وظیفه هر انسان شرافتمند میدانست و به طرزی گیرا و دلانگیز، این علاقه شدیدِ انسان دوستی در آثارش به چشم میخورد. آثار متعدد ومتنوع این نویسنده بزرگ روس، پر از لطف و زیبایى و نیز آمیخته با هزل و طنز میباشد. چخوف خواننده را در عین حال كه میخنداند، به فكر و دقت نیز وا میدارد و معایب اجتماعی را در نظرش جلوهگر میسازد. فاجعه در شكارگاه، دهقانان، دكتر بیمریض، مرد زود رنج، باغ آلبالو و سه خواهر از جمله آثار مشهور اوست. آنتوان چخوف سرانجام در دوم جولای 1904میلادی در حالی كه بیش از 44 سال از عمرش نمیگذشت، در اوج شهرت و محبوبیت بر اثر مرض سل درگذشت.
• «امیلیا ارهارت» هوانورد، نویسنده و از فعالان مبارزه برای حقوق بانوان (1937 م)
دوم (جولای) 1937 بانو «امیلیا ارهارت Amelia Earhart» هوانورد آمریکایی و از فعلان حقوق بانوان در جریان پرواز دور دنیا بر فراز خط استوا، در آسمان اقیانوس آرام ناپدید شد و تلاش جستجوگران برای یافتن لاشه هواپیما به جایی نرسید. وی نخستین خلبان زن بود که قبلا عرض اقیانوس اطلس را با هواپیما پیموده بود. امیلیا بود که کمک کرد اتحادیه خلبانان زن ایجاد و این حرفه برای بانوان نیز برسمیت شناخته شود. وی که در عین حال یک نویسنده و از فعلان تامین حقوق زن در جامعه آمریکا بود همچنین کمک کرد که بسیاری از محدودیت های سیاسی برطرف شود. امیلیا که یک دارای شوهر بود هنگام مرگ 40 ساله بود.
• در آمریکا طرح نخستین زیر دریایی که مجهز به موشک هدایت شونده باید می بود آماده شد و این زیر دریایی بعدا «گری بک» نامیده شد. (1957 م)
• روزی که «همینگوی» خودکشی کرد. (1961 م)
دوم جولای سال 1961 ارنست همینگوی Ernest Hemingvay داستان نگار بلند آوازه آمریکایی در خانه اش در منطقه كوهستانی كچوم واقع در ایالت «آیداهو» آن کشور با گلوله تفنگ شکاری خودکشی کرد. وی هنگام مرگ 62 ساله بود. همینگوی كه در 21 ژوئیه سال 1899 به دنیا آمده بود، در سال 1955 برنده جایزه نوبل درادبیات شده بود و به خاطر داستان «پیر مرد و دریا» جایزه پولیتزر به دست آورده بود. همینگوی نویسنده داستانهای «نیروی عاطفه»، «خورشید همیشه می درخشد»، «پیر مرد و دریا»، «زنگها برای كه به صدا در می آیند؟» و … ظاهرا از فرارسیدن پیری، روزهای سخت سالخوردگی و از كارافتادگی که در آستانه اش قرار گرفته بود نگران بود كه تحت تاثیر همین ترس، سرانجام دست به خودكشی زد. پدر او هم در آغاز سالخوردگی خودكشی كرده بود. همینگوی مردی شجاع بود و در جریان جنگ جهانی اول كه در جبهههای اروپا خبرنگار نظامی بود خطرات متعدد از سر گذرانیده بود و از دو سانحه هوائی جان سالم به در برده بود. وی سالهای سال در كوبا زندگی می كرد و به این كشور علاقه عاطفی خاص داشت. خانه همینگوی در كوبا به صورت موزه درآمده است.
• وحدت ویتنام شمالی و جنوبی پس از بیست سال جدایی (1976 م)
پس از خروج نیروهای استعمارگر فرانسوی از ویتنام و تقسیم ویتنام به دو قسمت شمالی و جنوبی، طی سلسله حوادثی جنگ خونین بین ویتنام جنوبی همراه با حمایت همه جانبه امریكا با ویتنام شمالی تحت حمایت كمونیستها درگرفت كه بیش از یك دهه قتل و غارت و كشتار صدها هزار نفر از مردم غیرنظامی ویتنام را به دنبال آورد. همچنین ورود مستقیم نیروهای نظامی امریكا به ویتنام باعث شد تا ماهیت تجاوزكارانه سیاست امریكا آشكار شود و افكار عمومی جهان را علیه دولت امریكا بسیج نماید. امریكا كه طی زمان دریافته بود در ویتنام كاری از دستش ساخته نیست، سعی میكرد به هر طریق ممكن از منطقه خارج شود. در نهایت، نیروهای اشغالگر امریكایى تحت فشار شدید افكار عمومی و بدون اخذ نتیجهای از جنگ ویتنام و با تحمل تلفات فراوان، در سال 1973میلادی از ویتنام خارج شدند و دولت سایگون، پایتخت ویتنام جنوبی، در 30 آوریل 1975میلادی، سرنگون شد. بدین ترتیب ملت ویتنام پس از چند صد سال مبارزه با چینیها، فرانسویها، ژاپنیها و امریكایىها سرانجام از یوغ استعمار آزاد شد و مردم ویتنام در اول قدم، خواستار اتحاد دو قسمت شدند. در ابتدا تصمیم گرفته شد به جای متحد كردن دو ویتنام، دولت انقلابی موقت كه از سال 1968میلادی اعلام موجودیت كرده بود به اداره قسمت جنوبی كشور به طور مستقل ادامه دهد. اما این امر تحقق نیافت و درگیریهایى بین طرفداران كمونیستها در شمال با حكومت سرمایهداری در جنوب روی داد و حركتهای وسیعی نیز برای مصادره سرمایههای خارجی انجام گرفت. طی این مدت كه به دوره انتقالی معروف گردید، برنامه بازسازی ارتش و نظام اداری نیز در اولویت واقع شد. در نهایت در جریان كنفرانس اتحاد دو ویتنام در نوامبر 1975میلادی تصمیم گرفته شد تا ویتنام جنوبی و شمالی در هم ادغام شوند. سرانجام در دوم جولای 1976میلادی ویتنام شمالی و جنوبی پس از بیش از بیست سال جدایی، اتحاد خود را عنوان كرده و استقرار رژیم جمهوری سوسیالیستی ویتنام به پایتختی هانوی اعلام گردید.