تقویم تاریخ ( 3 ماه میزان )

امروز سوم ماه میزان

استعفای داکتر عبدالظاهر از مقام صدارت افغانستان/1351

تصویر مرتبط

بدنبال ادامه قحطی در افغانستان، داکتر عبدالظاهر، صدر اعظم وقت افغانستان و پدر مرحوم احمد ظاهر استعفا کرد.

دا کتر عبدالظاهر در ١٨ جون ١٩٧١ م برابر با ٢٦ ثور ١٣٥٠ خ به‌عنوان صدراعظم (نخست وزير) افغانستان تعيین شد و در ۶/۷/۱۹۷۱ کابينۀ او از شورای ملی رأی اعتماد به‌دست آورد.

در دوران صدارت دا کتر عبدالظاهر، در ولايت غور قحطی رخ داد (بين سال‌های ١٩٧١-١٩٧٢ ميلادی در افغانستان کم‌آبی و قحطی رويداد) و هزاران نفر بکام مرگ فرو رفتند. صباح‌الدين کشککی در کتاب خود زير عنوان “دهه قانون اساسی” وقوع آن حوادث هولناک را حمل بر بی‌کفايتی ظاهرشاه می‌کند و شاه را فاقد تصميم‌گيری لازم می‌خواند.

بدنبال اين حادثــه، دا کتر عبدالظاهــر در چنین روزی از مقــام صـدارت اســتعفا داد.

قحطی بزرگ سال های 1350 در افغانستان باعث تلفات جانی فراوانی گردید. بسیاری از مردم در این سالها از گرسنگی مردند.

قحطی در افغانستان سابقه‌ای طولانی دارد و این سرزمین شاهد ادوار مختلف قحطی بوده است که ساکنان آن را به ورطهٔ مرگ و تباهی کشانده است. عوامل طبیعی از جمله اقلیم ویژه افغانستان، کمبود منابع آب و بارندگی، همچنین خشکسالی‌های متناوب در داخل کشور از جمله دلایل بروز قحطی محسوب می‌گردند.

آگاهان قحطی بزرگ سال 1350 شمسی را از هولناک ترین و مرگبارترین رویدادها در طول دو قرن اخیر و حتی در دوران بعد از حمله مغول دانسته‌اند. به

275م

سناي روم پس از شش ماه مخالفت ژنرالهاي ارتش با هر پيشنهاد براي انتخاب امپراتور تازه، بالاخره25 سپتامبر سال 275 ميلادي «ماركوس كلوديوس تاسيتوس» 76 ساله را به اين سمت برگزيد و جنرالها هم بر اين انتخاب صحه گذاردند. تاسيتوس قبلا به دليل كهولت از سمت هاي دولتي كنار گذارده شده بود. وي تنها هفت ماه حكومت كرد و در جريان لشكر كشي به شرق، با هدف گوشمالي دادن آلاني ها كه از شمال قفقاز (منطقه «اوستيا») به قلمرو روم در شمال درياي سياه تعرض مي كردند در كاپادوكيه (در كتيبه هاي ايران باستان: كاپاتوكا) ترور شد. تاريخ از وي به عنوان مردي كه براي كمك به نويسندگان بودجه ويژه مقرر داشت و بر تعداد كتابخانه هاي عمومي روم افزود ياد كرده است.

552م

25 سپتامبر سال 552 ميلادي ميان هيات اعزامي آریانا از تيسفون به قسطنطنيه و دولت روم بر سر ترك مخاصمه نيروهاي دو كشور در ساحل درياي سپاه (منطقه ساحلي گرجستان امروز، منطقه آبخيز = آبخازيه) كه آریانا در آن نبرد پيروز شده بود توافق حاصل شد. دولت روم شرقي پيشنهاد متاركه جنگ را داده بود.

طبق قراردادي كه در همين روز امضاء شد و متن آن موجود است قرار شد كه دولت روم كه آغازگر اين جنگ بود بابت غرامت، سه هزار و چهارصد كيلوگرام طلا به آریانا بدهد.

1881 م:«لو هسونLu Xun» نويسنده برگ چين در قرن بيستم 25 سپتامبر 1881 به دنيا آمد، 55 سال عمر كرد و در سال 1936 درگذشت. كتاب هاي او به پيروزي انقلاب چين كمك بسيار كرده است. او كوشيد كه در كتابها و مقالاتش مردم چين را كه در پي تعرض مغول و اشغال چين در قرون وسطا و متعاقب آن مداخله گري قدرت هاي جهاني در قرون جديد و معاصر، به صورت انسانهايي شكيبا، قانع و آرامش طلب (توسري خور) درآمده بودند تكان دهد، به حركت در آورد و فرهنگ سكوت و تحمل را (كه يك عادت ثانوي شده بود) از آنان بزدايد. لو هسون «خود فريبي»، انفعال و برخي خصلت هاي بد از جمله سخن چيني، دو رويي، چاپلوسي، رشوه و ترس را نتيجه تاثير حكومت مغولها بر چين مي دانست. درحقيقت، فكر انقلاب فرهنگي چين از «لو» است. «لو» در طول 13 سال 21 كتاب نوشت از جمله: خاطرات يك ديوانه، ارزش جنگ افزار، فردا، كونگ يي جي، توفان در فنجان چاي، واقعيت هاي زندگي آن كيو، تاريخچه ادبيات چين، روشنايي سفيد، خرگوش و گربه، برضد تجاوز و …. پس از فوت، مقالات لو هسون نيز از روزنامه ها جمع آوري و در يك مجموعه شش جلدي منتشر شده است. وي در نوشته هايش، قدرت هاي جهاني را پس از مغولها از عوامل بدبختي چين در قرن نوزدهم يشمار آورده است.

لو

 

1970م:25 سپتامبر 1970 نويسنده آلماني ” اريک ماريا رمارک ” در 72 سالگي در گذشت. وي در نيمه دوم عمر به آمريکا مهاجرت کرده بود ، اما کتابهايش را همچنان به زبان آلماني مي نوشت و همزمان ، يک مترجم به زبان انگليسي بر مي گردانيد و کتاب باهم در يک زمان به دو زبان انتشار مي يافت.

معروفترين کتابهاي او عبارتند از : جبهه غرب آرام است، زماني براي زيستن و زماني براي مردن ، طاق نصرت ، جاده فرعي ، شب در ليسبون و….

کتابهاي اريک عمدتا نتيجه تجربه هاي زندگاني خود اوست . در همه آثار او نکوهش شديد ماديگري به چشم مي خورد.

اريک ماريا رمارک

 

1960م:بانو ” اميلي پست” مولف ” اتيکت” در اين روز (25 سپتامبر) در سال 1960 درگذشت. وي که کارشناس رفتار اجتماعي بود پس از تاليف نخستين اتيکت که در باب آداب معاشرت بود ، 9 جلد ديگر در همين زمينه و براي مثال “اتيکت در مراسم عروسي” نوشت که تا 1960 هرکدام 90 بار تجديد چاپ شدند و الگو قرار گرفته اند. اميلي در داستان نگاري و نگارش کتابهاي غير داستاني نيز مهارت و تجربه داشت.

پس از فوت اميلي، عروس او، اليزابت، موسسه اي با عنوان “اتيکت” به وجود آورده و به تکميل و انتشار آثار مادر شوهر ادامه مي دهد. اميلي 27 اکتبر 1873 در شهر بالتيمور (ايالت مريلند آمريکا) به دنيا آمده بود.

اميلي

 

2003م:« كنت اندريست » تاريخداني كه گفته شده سرگذشت بوميان آمريكا ( سرخپوستان ) را تحت عنوان « مرگ طولاني » دقيق و بي طرفانه نوشته بود 19 سپتامبر 2004 در 90 سالگي در كاليفرنيا درگذشت. او كه در 1937 از دانشگاه مينه سوتا در رشته روزنامه نگاري فارغ التحصيل شده بود پس از چند سال تجربه در اين كار، به تكميل تحصيلات خود در رشته تاريخ پرداخت و بقيه عمر را صرف تاليف تاريخ ، نوشتن مقالات و مطالب تاريخي كرد. از او كتابهاي معتدد تاريخ باقي مانده است ولي شهرت جهاني «اندرست» مربوط به تاريخ سرخپوستان و تلاش آنان براي حفظ بقاء خود در برابر مهاجرت مسلحانه اروپاييان به سرزمين هايشان است . نخستين چاپ اين كتاب كه هنوز تجديد مي شود در 1964 انتشار يافته بود.

1912م:دانشگاه كلمبيا در نيويورك 25 سپتامبر 1912 به ضميمه دانشكده روزنامه نگاري خود دوره فوق ليسانس اين حرفه را داير كرد كه نخستين دوره فوق ليسانس روزنامه نگاري در جهان است. تا آن زمان، استادان مربوط و اصحاب نظر، ژورناليسم را يك رشته آكادميك مستقل نمي دانستند بلكه همانند پزشكي معتقد به تجربي بودن آن بودند و مي گفتند همان طور كه با رفتن به دانشگاه، يك فرد نمي تواند شاعر و نقاش شود، با شركت در كلاس روزنامه نگاري هم كسي روزنامه نگار نمي شود مگر استعداد، ذوق و معلومات اوليه را داشته باشد. بنابراين با تاسيس دوره فوق ليسانس و دكتراي روزنامه نگاري موافق نبودند. جوزف پوليتزر ناشر چند روزنامه در نيويورك عقيده ديگري داشت. او كه روزنامه نگاري را حرفه اي بزرگ، شريف و روشنگر و مدافع مردم و وطن تعريف كرده است خواسته بود كه اين رشته، فوق ليسانس و دكترا هم بدهد. با همين فكر، وي در 1902 مبلغي از پول خود را به دانشگاه كلمبيا داد تا چنين دوره هايي داير كند كه دانشگاه پول او را رد كرد. پوليتزر كه چنين ديد در وصيتنامه اش دو ميليون دلار به اين دانشگاه اختصاص داد و بقيه اش را به دادن جوائز روزنامه نگاري و ادبي. دانشگاه كلمبيا پس از فوت پوليتزر راهي نداشت جز قبول پول و داير كردن دوره هاي مورد نظر پوليتزر و گرنه دولت پول را برداشت مي كرد و به اين ترتيب دوره فوق ليسانس روزنامه نگاري از 25 سپتامبر 1912 در كلمبيا داير شد.

1983م:بيست و پنجم سپتامبر (به وقت شرق روسيه 26 سپتامبر) سال 1983 دستگاه هشدار دهنده ارتش شوروي (ارلي وارنينگ) زنگ خطر حمله اتمي به شوروي را به صدا در آورد و علامت داد كه رادار بزرگ مستقر در سيبري حركت موشكهاي آمريكا به سوي خاك شوروي را ثبت كرده است. طبق دستور العملي كه در اختيار ارتش بود، قرار بود كه به محض به صدا در آمدن چنين زنگ خطري، موشكهاي اتمي شوروي كه بر روي سكوها قرار داشتند و به سوي آمريكا و پايگاههاي نظامي آن در گوشه و كنار جهان از انگلستان تا آلمان و ايتاليا و كره جنوبي و ژاپن نشانه گيري شده بودند پرتاب شوند و متعاقب آن بمب افكنهاي دور پرواز حامل بمب اتمي به سوي هدفهايشان به حركت درآيند و زيردريايي هاي شوروي كشتي هاي آمريكا و پايگاههاي آنها را موشك باران كنند. همه چيز براي شروع حمله متقابل آماده بود و تنها نياز به تماس سرهنگ «ستانيسلاو پتروفStanislav Petrov» با كاخ كرملين داشت و مقرر بود كه در صورت تاخير دريافت پاسخ، بيش از 3 دقيقه، به مسئوليت خود دستور حمله متقابل را بدهد كه سرهنگ پتروف در آخرين لحظه پيش از تماس با كرملين، نسبت به دقت زنگ خطر و آغاز حمله در آن شرايط كه روابط دو ابر قدرت چندان وخيم نبود ترديد كرد و دستور كسب اطلاع مجدد و تاييد حركت موشكهاي آمريكا را داد كه خبر رسيد، دستگاه «ارلي وارنينگ» دچار اختلال شده بود و پس از نخستين زنگ، موشك در حال حركت ديده نشده است. در نتيجه، همه چيز به حالت عادي باز گشت.

1630م:25 سپتامبر سال1630 اعلام شد كه طاعون در شمال ايتاليا همه گير شده است و متعاقب آن پولدارها شهرها را ترك گفتند و به روستاها فرار كردند. اين طاعون باعث مرگ يك ميليون ايتاليايي شد. از سال 1300 ميلادي هر چند سال يكبار طاعون سراسر اروپا را در بر مي گرفت و يك دهم مردم جان مي سپردند. فقرا بيش از داراها از طاعون كه در آن زمان راه درمان نداشت آسيب مي ديدند. سربازان آلماني ارتش اتريش كه به لمبارديا حمله برده بودند متهم به واردكردن اين طاعون به ايتاليا شدند، زيرا نخستين قرباني آن يك سرباز آلماني در شهر ميلان بود، ولي آلمانيها به نوبه خود سربازان فرانسوي را كه همزمان پيه مونته ايتاليا را مورد حمله قرار داده بودند مسئول انتقال طاعون به شمال ايتاليا معرفي مي كردند، زيرا قبل از ايتاليا، جنوب فرانسه آلوده طاعون شده بود.

 

1789م:اصلاحيه معروف قانون اساسي آمريكا موسوم به “بيل آو رايتز Bill of Righrs ” كه حقوق مردم اين كشور را تضمين كرده است 25 سپتامبر سال 1789 به تصويب رسيد. در اين اصلاحيه، موارد متعدد حقوق پايه از جمله آزادي بيان، ابراز نظر و عقيده، آزادي قلم و مطبوعات (Press) و آزادي تشكيل اجتماعات تضمين شده است.

براساس همين قانون، انتشار روزنامه و هرگونه نشريه چاپي در آمريكا نياز به دريافت پروانه از دولت ندارد. البته هنوز تلاش آزاد طلبان براي تعميم دادن اين قانون به راديو – تلويزيونها كه آنها هم که به نوعي وسيله انتشار بيان و عقيده هستند به جايي نرسيده است و پروانه اين رسانه ها را يك كميسيون فدرال (دولت مركزي) به نام FCC براي مدت يك سال صادر مي كند و اين پروانه، اگر ايستگاه ضوابط را ضمن كار يك ساله خود رعايت كرده باشد قابل تجديد شدن است.

بازرسي بدني و منزل، مصادره و توقيف اموال و بازداشت فرد (اتباع و ساکنان قانوني آمريكا) نيز بدون حكم قاضي و حضور متهم در محكمه (با وكيل رسمي، در صورتي كه فرد تقاضا كند) و تفهيم حقوق ممنوع است.

1959م:25 سپتامبر سال 1959 ” اس. دبليو. آر. دي . باندرانايکه ” نخست وزير وقت کشور سريلانکا به دست يک راهب بودايي کشته شد. وي که فارغ التحصيل دانشگاه آکسفورد انگلستان بود در باز گشت به وطن – به قول خودش با جراتي که کارهاي دکتر مصدق در ايران به او داده بود – در سال 1952 (1331 خورشيدي ) حزب” آزادي مليون سريلانکا ” را تاسيس کرد . تنها اصحاب حرفه ،کارگران ، کشاورزان و معلمان مي توانستند وارد اين حزب شوند. درهاي حزب به روي فئودالهاي ، بازيگران سياسي (سيا سي کاران حرفه اي ) ،بازرگانان عمده و ثروتمندان بسته بود. وي سپس با چهار حزب سوسياليست و سوسيال دمکرات کشورخود ائتلاف کرد و با شعار سريلانکا متعلق به سريلانکايي ها است و زبان رسمي کشور بايد زبان بومي باشد و … در سال 1956 انتخابات را برد و نخست وزير شد.

باندرانايکه به همه وعده هاي انتخاباتي اش وفا کرد و زبان انگليسي را که يادگار استعمار انگلستان بود از رسميت انداخت و يک سياست مستقل ملي در پيش گرفت و با کشورهاي کمونيست رابطه برقرار ساخت و ….

پس از ترور باندرانايکه ، احساسات مردم تحريک شد و خواهان آن شدند که همسر او ” سيريما ” که تجربه کافي هم در کار سياست و دولت نداشت برجايش بنشيند و ” سيريما ” تا لحظه مرگ در سال 2000 سه دور متناوت نخست وزير سريلانکا بود. در اين ميان حزب آزادي مليون و احزاب موتلفه سريلانکا در سال 1994 “چاندريکا “دختر باندرانايکه را هم رئيس جمهوري کردند و از اين سال تا سال 2000 ، دختر رئيس جمهوري و مادر نخست وزير او بود.

سيريما

 

 

768: پپين سوم Pepin III شاه فرانكها (قومي در جنوب آلمان و شمال فرانسه كه بعدا كشور “گل” به نام آنان فرانسه خوانده شده است) درگذشت و پسرش شارلماني (شارل بزرگ) يكي از دو جانشين او شد. اين رسم فرانكها بود كه پس از پدر كشور او ميان پسرانش قسمت شود و بعدا پس از مرگ برادر، شارلماني شاه فرانسه و سپس بسياري از سرزمين هاي اروپايي شد. جهان آن زمان دو مرد مقتدر داشت، در شرق هارون الرشيد و در غرب شارلماني

900: گروهي ازسياهپوستان جنوب افريقا، در غرب كالهاري كشور توت سوه Toutswe را كه امروز بوتسوانا Botswana ناميده مي شود باري خود تاسيس كردند.

1644: اولاس ريمر Olaus Rimer دانشمند دانماركي سرعت نو را دقيقا اندازه گيري كرد.

1818: براي نخستين بار در بيمارستان گايز Guys لندن عمل تزريق خون (Transfusion) صورت گرفت.

درباره admin

مطلب پیشنهادی

به یاد استاد رحیم خشنواز

  پس از حصول استقلال افغانستان رباب به عنوان شناسنامه فرهنگی این کشور مطرح گردید. …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *